حضانت

وضعیت حضانت در دو مقطع قابل بررسی است:

۱٫    پس از جدایی والدین
براي حضانت و نگهداري طفل كه پدر و مادر او از يكديگر جدا شده‌اند، مادر تا ۷ سالگي (پسر يا دختر فرقي ندارد) اولويت دارد و پس از آن حضانت با پدر است. پس از ۷ سالگي هم در صورتي‌كه ميان پدر و مادر درباره حضانت اختلاف باشد، حضانت طفل با رعايت مصلحت كودك و به تشخيص دادگاه است.

بر این اساس حضانت طفل پس از هفت سالگی به طور مطلق به پدر واگذار نمی‌شود، بلکه هرگاه بین پدر و مادر طفل در مورد حضانت او اختلاف شود، معیار تعیین حضانت‌کننده صرفاً مصلحت طفل است؛ چه‌بسا علی‌رغم عدم وجود عیب و نقصی در پدر به تشخیص دادگاه مصلحت طفل اقتضاء می‌کند حضانت او بر عهده مادرش باشد. پس از رسیدن طفل به سن بلوغ، دادگاه خود را فارغ از رسيدگي درخصوص حضانت دانسته و فرزندان حق انتخاب ادامه زندگي نزد يكي از والدين را خواهند داشت؛ كه در هر صورت تأمين مخارج زندگي با پدر خواهد بود.

در مسئله نگهداری طفل بیش از هفت سال نزد مادر، میان حقوق‌دانان نظرات مختلفی ابراز شده است. برخی معتقدند از نیاز‌های عاطفی کودک به مادر در ۷ سالگی کاسته نشده و همچنان به مراقبت و نگه‌داری مادر نیاز دارد و جدایی فرزند در ۷ سالگی از مادر و یا سلب حق حضانت در صورت ازدواج مادر، مادر و فرزند را در شرایط سختی قرار می‌دهد. این گروه معتقدند تعیین سن در روایات فقهی، موضوعیت ندارد و امری تعبدی به‌شمار نمی‌رود، بلکه برای تعیین سن حضانت توجه به نیاز روحی، و وضع فرهنگی و اجتماعی کودک لازم است. این مؤلفان احادیثی را که به حضانت مادر تا قبل از ازدواج او قائل‌اند و سنی را برای حضانت مادر مطرح نکرده‌اند، مؤید این نظر شمرده‌اند و معتقدند افزودن بر سن حضانت (بالاتر بردن آن) از باب اینکه طفل مدت زمان بیشتری از آغوش مادر استفاده کند، به نفع و مصلحت طفل است.

از طرفی برخی از حقوق‌دانان عقیده دارند که افزایش سن نگه‌داری کودک نزد مادر، تنها به مشکلات زنان مطلقه خواهد افزود و بار مالی مضاعفی بر دوش آنها خواهد بود. این گروه حتی با افزایش سن حضانت پسر از ۲ به ۷ سال نیز به دلیل افزایش مسئولیت‌ها مخالف بوده و آن را منافی با حقوق زنان دانسته‌اند. همچنین گفته می‌شود دادن‌ حضانت‌ فرزندان‌ و مسئ‌ولیت‌ سنگین‌ حفظ‌ و نگهداری‌ آنان‌ بر دوش‌ مرد، یکی‌ از راه‌های‌ محدود کردن‌ طلاق‌ است‌ تا مردان‌ به‌سادگی‌ زنان‌ را طلاق‌ ندهند. اگر مرد مطمئن‌ شود که‌ بعد از طلاق، وظیفه‌ نگه‌داری‌ کودکان‌ و مسئولیت‌های‌ ناشی‌ از آن‌ به‌ راحتی‌ به‌ عهده‌ مادر قرار می‌گیرد و او بار دیگر به‌ ایام‌ مجرد‌ی‌ و آزادی‌ از قیود مسئولیت‌ برمی‌گردد، به‌ راحتی‌ می‌تواند پیرامون‌ جدایی، تصمیم‌ گیرد، اما اگر وظایف‌ سنگینی‌ به‌ عهده‌ وی‌ باشد و قانون‌ نیز در موارد لازم‌ او را اجبار به‌ انجام‌ وظایف‌ کند، به‌ ثبات‌ خانواده‌ کمتر لطمه‌ می‌خورد.(

در این خصوص توجه به چند نکته ضروری به نظر می‌رسد:
حضانت و نگهداري از فرزند امري است كه بر اساس مصالح عمومي و نیاز طبيعي فرزندان تنظيم شده است؛ يعني پس از جدایی در زمانى که فرزند نیاز بیشترى به مادر دارد، اولویت نگهدارى فرزند به او داده شده و در عین حال در همین مدت، تأمین هزینه زندگى کودک برعهده پدر است، اما پس از طی این دوران؛ از آن‌جاکه پدر بر فرزند ولایت دارد، در صورت صلاحیت پدر و در جهت کاستن مسئولیت‌های مادر، حضانت به پدر واگذار می‌شود.

از دیگر سو در مواجه با زنانی که حضانت فرزند خود پس از ۷ سالگی را دریافت کرده‌اند شاهد هستیم که علی‌رغم اینکه نفقه فرزند در دوران حضانت مادر به عهده پدر است، با توجه به شرایط اقتصادی و عدم تکافوی نفقه دریافتی فرزند (در حال حاضر به طور متوسط رقمی ‌بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار تومان برای مسکن، خوراک، پوشاک، درمان، آموزش و.. توسط دادگاه‌ها تعیین می‌شود)، مادران ناچارند به دنبال شغلی برای امرار معاش و جبران کاستی هزینه‌های نگه‌داری کودکشان بوده و یا از حمایت‌های خانواده خود بهره‌مند شوند.

بنابراین افزودن به سن حضانت تحت سرپرستی مادر دشواری‌های مادی و معنوی بسیاری برای او خواهد داشت و طبق مقرارت فعلی که ازدواج مجدد مادر را موجب سلب حق حضانت او می‌داند، مادر ناچار خواهد بود سال‌های بیشتری به تنهایی زندگی کرده و چه بسا فرصت‌های مناسب ازدواج در دوران جوانی خود را از دست بدهد، تا حق حضانت فرزندش از او سلب نشود.

البته به این مقرره قانونی (سلب حق حضانت از مادر در صورت ازدواج) که منبعث از احکام فقهی است، نیز انتقاداتی شده است. مخالفان بر این عقیده‌اند که سلب حق ازدواج، مادر را بين دو نياز طبيعى و ذاتى قرار مى‏دهد؛ يكى نياز و غريزه مادرى و ديگرى نياز به حمايت عاطفى از سوى همسر كه در بسيارى موارد اين حق طبيعى براى از دست ندادن فرزند از او سلب مى‏شود.

شاید در نگاه اول این مقرره بی‌توجهی به حقوق زنان تلقی شود، اما به نظر می‌رسد اگر با نگاه عمیق‌تری به این موضوع بنگریم مشخص می‌شود که منافع و حقوق بیشتری برای زنان در نظر گرفته است. در مواجهه با واقعیت‌های کنونی جامعه، شاهد هستیم که در ازدواج‌های مجدد یکی از امتیازات زن این است که فرزند نداشته باشد؛ چراکه مردان کمی ‌هستند که حاضر باشند فرزند مرد دیگری را نگه‌داری و هزینه‌های مازاد او را بپردازند. از طرفی در صورتی‌که مادری فرزند دختر داشته باشد، شاید پس از ازدواج مجدد مشکلات فراوانی بین دختر و ناپدری به وجود آید.

به علاوه مطابق با قوانین شرعی و مدنی ما که ریاست خانواده با مرد است، زنی که فرزند خود را نگه‌داری کرده و با خود به خانه همسر دوم می‌برد، در عمل شرایط سختی برای تربیت فرزند همسر اولش خواهد داشت و این خود زمینه بروز اختلافات بسیاری در زندگی مشترک جدید زن شده و چه بسا به ازهم‌پاشیدگی آن بیانجامد؛ در حالی‌که به دلیل مسائل فرهنگی، ازدواج مجدد برای مرد در جامعه ما شرایط مناسب‌تری داشته و زنان زیادی هستند که حاضرند فرزند مرد را بپذیرند. همچنین به خاطر مسائل روحی و عاطفی، زنان راحت‌تر از مردان فرزند زن دیگری را می‌پذیرند؛ ضمن آنکه در این شیوه پدر تمامی‌ هزینه‌های فرزند را از نزدیک لمس کرده و از آن مطلع است و بهتر می‌تواند هزینه‌های زندگی فرزند را تأمین کند. (لازم است موارد خاص رفتارهای نامتعارف ناپدری و نامادری را این بحث تفکیک کنیم. البته در چنین شرایطی نیز قانون پیش‌بینی‌هایی انجام داده است.)

همچنین لازم است بین شرايط خاص مانند آن که کودکی بیش از حد به مادر وابسته است و یا به دلیل شرایط جسمی ‌و روحی ویژه نیازمند حضور مادر پس از هفت سالگی است؛ با شرایط متعارف قائل به تفکیک شویم. همان‌طورکه اشاره شد، پس از هفت سالگی حضانت به طور مطلق به پدر واگذار نمی‌شود و دادگاه براساس مصلحت طفل، در این موضوع تصمیم‌گیری خواهد کرد.

اگر پدر از دادن فرزندان زیر هفت سال به مادر خودداری کند، مادر می‌تواند با مراجعه به دادگاه، برای صدور دستور موقت مبنی بر استرداد (پس دادن) فرزند درخواست دهد. با توجه به این‌که طبق قانون، حضانت با مادر است، نیازی نیست که امری را در دادگاه اثبات کند و دادگاه بدون رعایت تشریفات قانونی و خارج از نوبت، حکم استرداد طفل را صادر می‌کند و این حکم فوراً قابل اجرا است.

۲٫    پس از فوت یک یا هردوی والدین
در صورت فوت یکی از ابوین، حضانت کودک (صغیر یا محجور) با والدی که زنده است خواهد بود؛ هرچند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده ‌باشد. مثلاً با فوت پدر، حضانت طفل با مادر است؛ نه پدربزرگ طفل. ماده ۴۳ قانون حمایت خانواده نیز مقرر می‌دارد: حضانت فرزندانی که پدرشان فوت شده با مادر آنها است؛ مگر آنکه دادگاه به تقاضای ولی قهری یا دادسـتان، اعطای حضـانت به مادر را خلاف مصلحت فرزند تشخیص دهد.

در صورتی‌که پدر و مادر هر دو فوت کرده باشند، حضانت با جد پدری و پس از آن با سایر خویشاوندان طفل بر مبنای ترتیبات ارث است. (الاقرب فالاقرب)

هزینه نگهداری
تعیین هزینه متعارف جهت حضانت، با دادگاه و پرداخت آن به‌عهده پدر یا جد پدری است. طبق ماده ۴۷ قانون حمایت خانواده، دادگاه در صورت درخواست زن یا سایر اشخاص واجب‌النفقه، میزان و ترتیب پرداخت نفقه آنان را تعیین می‌‌‌کند. البته از آن‌جاکه حضانت حق و تکلیف ابوین است، مادر نمی‌تواند بابت خود وظیفه حضانت و نگه‌داری طفل، اجرتی مطالبه کند و تنها نفقه کودک قابل مطالبه است. (البته شیر دادن با حضانت متفاوت است، زیرا شیر دادن جزو وظایف زن نیست؛ در حالی‌که حضانت تکلیف زن است.)

در تعیین نفقه توسط دادگاه، شرایطی از قبیل سن، نیازهای روزمره، موقعیت‌های اجتماعی، محل اقامت و … مد نظرخواهد بود. در هر صورت پس از تعیین هزینه متعارف توسط دادگاه، مادر یا نماینده قانونی او مجاز به دریافت هزینه مزبور خواهد بود.

اگر مادر تأمین هزینه‌ها را قبول کرد، اما پس از مدتی منصرف شد و یا به هر دلیل دیگری توان پرداخت نداشت، می‌تواند دوباره از پدر بخواهد که او هزینه‌های فرزند یا فرزندان را تأمین کند. در صورت مخالفت پدر، مادر حق دارد با مراجعه به دادگاه، پدر را از طریق قانون مجبور به پرداخت نفقه کند؛ زیرا پرداخت نفقه از نظر قانونی همچنان بر عهده پدر است.

شرایط لازم برای حضانت
قانون ایران پنج شرط “توانایی عملی، شایستگی اخلاقی، عقل، اسلام و عدم ازدواج مادر با شخص دیگر” را شرایط لازم برای تعلق حق حضانت به ذی‌حق دانسته است. البته در صورتی‌که پدر فوت کرده باشد، با وجود ازدواج مادر، حضانت از او سلب نخواهد شد.

اگر پدر و مادری که دارای حق حضانت است، به بیماری واگیرداری مانند سل، سفلیس، حصبه و … دچار شود و بیم سرایت به طفل وجود داشته باشد، دادگاه می‌تواند با رعایت مصلحت طفل، حضانت را از والد بیمار به دیگری واگذار کند.

اگر طفل علی‌رغم حکم دادگاه به سپردن حضانت به پدر، تمایل به زندگی با پدر را نداشته باشد آیا می‌تواند با مادر زندگی کند؟ هر چند قانون این حق را به پدر داده است، اما عملاً در اجرای احکام، اگر طفل نخواهد، نمی‌توان آن حکم را اجراء کرد.

سلب حق حضانت
حق حضانتی که به عهده والدین است ممکن است درشرایط خاصی به تقاضای نزدیکان و خویشان طفل یا قیم او، از والدین سلب شود. در این زمینه قانون ایران مقرر داشته است: هرگاه در اثر عدم مواظبت و يا انحطاط اخلاقي پدر و مادري كه طفل تحت حضانت او است، صحت جسمي يا تربيت اخلاقي طفل در معرض خطر باشد، دادگاه مي‌تواند با تقاضاي بستگان، قيم و يا رئيس حوزه قضائي، ترتيب مقتضي ديگري را براي حضانت كودك اتخاذ نمايد .(ماده۱۱۷۳ق.م) مواردي كه مي‌تواند از مصاديق تغيير حضانت باشد عبارتند از:

۱٫    اعتياد زيان‌آور به الكل، مواد مخدر، قمار؛
۲٫    اشتهار به فساد اخلاقی و فحشا؛
۳٫    ابتلا به بيماري رواني به تشخيص پزشكي قانوني؛
۴٫    سوءاستفاده از طفل يا اجبار او به ورود به مشاغل ضداخلاقي مانند فساد، فحشا، تكدي‌گري، قاچاق؛
۵٫    تكرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف.

هریک از پدر یا مادر که مدعی عدم صلاحیت طرف مقابل است، می‌تواند دادخواست سلب حضانت را به استناد یک یا چند مورد از موارد بالا به دادگاه ارائه کند. البته صرف ادعا کافی نیست و مدعی باید دلایل قابل قبولی هم به دادگاه ارائه دهد.

ممکن است دادگاه موارد دیگری را نیز مشمول عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی دارنده حضانت بداند؛ مانند کار وقت‌گیری که مانع نگه‌داری شایسته طفل باشد، یا سهل‌انگاری و بی‌توجهی مداوم به سلامت جسمانی یا تربیت اخلاقی طفل که تشخیص آن با دادگاه است.

نحوه ملاقات طفل
اما نکته دیگری که جای بررسی دارد این است که در صورتی‌که حضانت طفل به یکی از والدین سپرده شده باشد، دیگری که بعد از جدایی حق حضانت ندارد، چگونه می‌تواند فرزند خود را ملاقات کند؟

در این خصوص ماده ۱۱۷۴ قانون مدني قابل ملاحظه است که می‌گوید: «هركدام از والدين كه طفل تحت حضانت او نيست، حق ملاقات طفل خود را دارد. تعيين زمان و مكان ملاقات و ساير جزئيات مربوط به آن، در صورت اختلاف بين والدين با محكمه است.»

با توجه به این ماده ،هر یک از والدين اين حق را دارند كه در فواصل معين با كودك خود ملاقات كنند و حتي فساد اخلاقی مادر يا پدر هم باعث نمي‌شود از ملاقات او با فرزندش جلوگيري شود، بلکه تمهیدات لازم برای ملاقات در محیط مناسب و با حضور اشخاص مورد اعتماد اندیشیده خواهد شد.

پدر یا مادری که حضانت فرزند را برعهده دارد، نمی‌تواند او را از محل حضانت خارج کند. مثلاً اگر پدر و مادر هر دو در تهران زندگی‌ می‌‌کنند، کسی که عهده‌دار حضانت است، نمی‌‌تواند محل سکونت خود را به شیراز منتقل کند؛ مگر آن‌که در شرایط ضروری از دادگاه برای انتقال اجازه بگیرد. در صورت تخلف از شرایط حضانت، طرف مقابل می‌تواند با مراجعه به دایره اجرای احکام دادگاه، برای اجرای حکم و الزام فرد متخلف به اجرای قانون، درخواست کند.

ماده ۴۲ قانون حمایت خانواده مقرر داشته است: «صغیر و مجنون را نمی‌توان بدون رضایت ولی، قیم، مادر یا شخصی که حضانت و نگهداری آنان به او واگذار شده است، از محل اقامت مقرر بین طرفین یا محل اقامت قبل از وقوع طلاق به محل دیگر یا خارج از کشور فرستاد؛ مگر اینکه دادگاه آن را به مصلحت صغیر و مجنون بداند و با درنظر گرفتن حق ملاقات اشخاص ذی‌حق این امر را اجازه دهـد. دادگاه درصـورت موافقت با خـارج کردن صغیـر و مجنون از کشور، بنابر درخواست ذی‌نفع، برای تضمین بازگرداندن صغیر و مجنون تأمین مناسبی اخذ می‌کند.»

اگر پدر به کرات مانع ملاقات مادر با فرزندان شود، مادر می‌تواند موضوع سلب صلاحیت پدر برای نگه‌داری از فرزندان را در دادگاه مطرح کند. مطابق قانون اگر کسی که حکم حضانت علیه او صادر شده است (پدر، مادر و یا شخص دیگر)؛ مانع اجرای حکم شود و یا از پس دادن طفل خوداری کند، دادگاه صادرکننده حکم، او را ملزم می‌کند که فرزند یا فرزندان را به طرفی که حضانت را برعهده دارد، بازگرداند و فرد، در صورت عدم اجرای حکم، به حبس تا اجرای حکم محکوم خواهد شد (ماده ۴۰ قانون حمایت خانواده)

استرداد جهیزیه

روابط میان همسران براساس قانون تعریف و چارچوب مشخصی دارد. یکی از نکاتی کە قانون در خصوص زنان بە آن توجه ویژه ای دارد، مسائل مالی زوجه است. این کە مرد هنگام طلاق باید تمامی حق و حقوق مادی زن را پرداخت کند، این کە مهریه دینی ممتاز است کە در هر شرایطی بە زن تعلق می گیرد، این کە زن می تواند نفقه قبل خود را نیز مطالبه کند

موضوع جهیزیه از نظر فلسفه وجودی و ماهیت حقوقی آن در کشور ما این گونه است کە جهیزیه بە رسم امانت از سوی زوجه در اختیار زوج قرار می‌گیرد و زوج فقط می‌تواند از منافع آن استفاده کند اما مطابق قانون، عاریه دهنده می تواند هر زمانی کە اراده کرد، مورد عاریه را از عاریه گیرنده پس بگیرد. زوج نیز بە عنوان امین زوجه، فقط تا زمانی کە از آن درست استفاده کند و صدمه ای بە آن نزند می تواند از جهیزیه استفاده کند.

مطابق قانون زوج در صورت استفاده درست، نسبت بە عین اموال مسوولیت ندارد. بە طور مثال اگر جهیزیه زنی بر اثر افتادن در حین حمل و نقل یا نوسان برق صدمه دید یا این کە بر اثر مرور زمان مستهلک شد، زوج هیچ مسوولیتی در این خصوص ندارد و نیازی نیست غرامتی بە زوجه بدهد. البته در قانون، تهیه اثاث خانه بە عهده مرد گذاشته شده و زن اساسا وظیفه‌ای ندارد جهیزیه‌ای با خود بە خانه همسرش بیاورد و بە عنوان اثاث خانه در اختیار مرد قرار دهد.

آیا جهیزیه به ارث می رسد؟

مطابق قانون، همسران در مسائل مالی خود استقلال دارند. بە همین سبب جهیزیه نیز مالی است کە متعلق بە زوجه است و اگر زمانی زن فوت کند، اموالی کە از او بە جا می ماند بە میزان سهم الارث بە ورثه تعلق می گیرد. جهیزیه نیز بە چنین سرنوشتی دچار می‌شود. اگر زوج و زوجه صاحب فرزند باشند، یک چهارم اموال بە مرد بە ارث می رسد و اگر صاحب فرزندی نباشند، یک دوم اموال بە مرد بە ارث رسیده و بقیه اموال میان سایر وراث تقسیم می گردد

یه جهیزیه نیز از قاعده‌ای مشابه پیروی می‌کند یعنی زوج‌ها می‌توانند برائ جلوگیری از سوء تفاهم های احتمالی دربارهٔ میزان جهیزیه و جزئیات آن در هنگام طلا ق، از شیوه تهیه سیاهه از اموال جهیزیه استفاده کنند

پس از امضای زوج و ۲ شاهد این سیاهه حالت سند عادی را پیدا می‌کند کە در زمان اختلاف می تواند برائ اثبات ادعای زوج بە کمک او بیاید، اما اگر هم پولی بە شکل مستقیم بابت جهیزیه پرداخت شود و بە طور مثال با این پول وسایلی خریداری شود، داشتن فاکتور معتبر اولین قدم برائ مطالبه حق و حقوق مادی زوجه در زمان بروز اختلاف است. قدم بعدی نیز این است کە زوجه ثابت کند وسایلی کە او خریده بوده و بە عنوان جهیزیه با خود بە خانه بخت آورده، در اختیار زوجه بوده است، در این موارد ممکن است زنی بە طور مثال یخچالی بخرد، اما هیچ گاه آن را بە خانه شوهرش نیاورد و بە خانه برادرش ببرد، اما مهم است کە این جهیزیه بە زوج داده شود یا در اختیار او باشد، برائ این کە سیاهه‌ها «محکم کاری» شود، چند راهکار وجود دارد:

  1. «امضای زوج بە سیاهه اعتبار می دهد، اما اگر اثر انگشت او در سیاهه درج شود، این موضوع اعتبار سیاهه را بیشتر می‌کند. بهتر است شهود مرد باشند و از اقوام زوجه نباشند.
  2. اگر سیاهه در دفترخانه اسناد رسمی تنظیم شود، این مساله حکم سند رسمی را پیدا می کند و اعتبار بیشتری خواهد داشت. می توان امضای زوجه را در دفترخانه گواهی امضا کرد کە در صورت بروز اختلاف زوج نتواند نسبت بە امضای خود ادعای انکار، جعل و تردید مطرح کند، اما در جامعه ما چنین روالی معمول نیست کە زوج را بە دفترخانه ببرند و از او گواهی امضا بگیرند، بلکه معمولا این طور است کە فهرستی را می نویسند و از زوج بابت آن امضا می گیرند کە این وسایل بە عنوان جهیزیه در اختیار او قرار گرفته است.
  3. در سیاهه معمولا توصیف می گردد کە بە طور مثال فرش از چه نوعی است؟ ماشینی است یا دستباف؟ چه مارکی دارد و نکته قابل ذکر دیگر در این زمینه، «شروط احتمالی» است کە ممکن است همسران بخواهند در زمینه جهیزیه در عقدنامه خود ذکر کنند. اگر زن در عقدنامه شرط کند کە جهیزیه را هنگام ازدواج بە زوج واگذار کردم، یا این کە بنویسد: کل جهیزیه را بخشیدم یا بە همسرم فروختم و صلح کردم، چه در عقدنامه و چه در قالب اسناد رسمی دیگر، این مساله معتبر خواهد بود و دیگر زن نمی تواند نسبت بە جهیزیه ادعایی داشته باشد اما اگر چنین عقدی میان زوج و زوجه برقرار نباشد، قانون مطابق «عقد عاریه» در مورد جهیزیه تصمیم خواهد گرفت

برخورد قانون با مرد بی اعتنا به جهیزیه

جهیزیه به عنوان «امانت» در اختیار مرد قرار می گیرد. اگر مرد در استفاده از این وسایل روزی «جو زده» شود و بە آنها آسیب رسانده و آنها را بشکند، همسر وی می تواند با مراجعه بە دادسرا و طرح شکایت، از همسر خود شکایت کیفری کند
اقامه ی دعوای استرداد جهیزیه:

درنتیجه با وجود این شرایط وکیل  زوجه میتواند به دادگاه حقوقی مراجعه نماید و دادخواست استرداد جهیزیه نماید. استرداد جهیزیه مانند سایر دعاوی استرداد شرایط عمومی و اختصاصی دارد که گذشته از شرایط عمومی که از بدیهیات حقوقی می باشد (مانند فرم دادخواست، تعیین خواسته و تقویم آن و غیره در مواد ۴۸ تا ۵۳ قانون آیین دادرسی مدنی)، باید شرایط اختصاصی به شرح ذیل را نیز داشته باشد:

  • الف- تسلیم مال موضوع دعوا به زوج یا خوانده دعوا
  • بقاء عین (جهیزیه)
  • مالکیت خواهان (زوجه)
  • تصرف گیرنده (زوج)

دعوای استرداد جهیزیه همانند دعاوی حقوقی دیگر نیاز به اثبات بردن و تحویل جهیزیه به منزل داماد و بقای آن از طرف مدعی دارد و باید به یكی از طرق ادله اثبات دعوا وجود حق ثابت شود که توسط وکیل گروه وکلای یاسا این امور اثبات می شود.

طلاق از طرف زوجه (زن)

طلاق - حکیم صدرا

دیگر ادامه زندگی با مرد ممکن نیست با وجود اینکه زن تمامی تلاش خود را برای حفظ زندگی کرده است ناسازگاری های مرد برای او راهی جز جدایی نمی گذارد. علاوه بر ناامیدی بابت زندگی نگرانی زن بابت فرزندان و دریافت مهریه خود مهمترین مسئله ای است که ذهن او را درگیر می کند.

برای طلاق از طرف زوجه (زن) اکنون چه باید کرد؟

  1. زن مصمم برای انجام طلاق است.
  2. خوب اکنون شما نیاز به وقت حضوری دارید تا مدارک خود را تحویل وکیل متخصص امور خانواده و طلاق دهید. (برای دریافت وقت با شماره ۸۷۱۳۲ تماس حاصل فرمایید)
  3. پس از گرفتن وقت حضوری با وکیل مدارک زیر را تکمیل و به همراه داشته باشید
    1. اصل سند ازدواج
    2. اصل شناسنامه
    3. کپی کارت ملی
  4. زن در حضور وکیل خود تمامی دلایلی که او را مجبور به اقدام برای جدایی کرده است شرح می دهد تا وکیل بنا به شرایط ایشان برای طلاق اقدام نماید.
  5. تنها در این مرحله زن برای تحویل مدارک به وکیل مربوطه به دفتر مراجعه می کند و از اینجا به بعد کلیه مراحل توسط وکیل انجام می شود.
    1. مراجعه به دادگاه
    2. حضور در جلسات داوری (در این مرحله نیز نیاز به حضور زن نمی باشد)
    3. صدور حکم طلاق (این حکم ۳ ماه اعتبار دارد)
  6. در این مرحله صیغه طلاق جاری می شود (صرفا با حضور وکیل زن) در شناسنامه ثبت می شود و مدارک تحویل زن می شود.
  7. طلاق انجام شد و تمامی مراحل به پایان رسید.

طلاق از طرف زوج (مرد)

طلاق - حکیم صدرا

تحمل شرایط زندگی به قدری برای مرد سخت شده که تنها راه حل را جدایی از زن می داند مرد برای طلاق دادن زن نیاز به آوردن دلیل ندارد، اما نگران پرداخت مهریه ای است که امکان پرداخت آن را ندارد.

برای طلاق از طرف زوج (مرد) اکنون چه باید کرد؟

  1. مرد مصمم برای انجام طلاق است.
  2. خوب اکنون شما نیاز به وقت حضوری دارید تا مدارک خود را تحویل وکیل متخصص امور خانواده و طلاق دهید. (برای دریافت وقت با شماره ۸۷۱۳۲ تماس حاصل فرمایید)
  3. پس از گرفتن وقت حضوری با وکیل مدارک زیر را تکمیل و به همراه داشته باشید
    1. رونوشت سند ازدواج
    2. اصل شناسنامه
    3. کپی کارت ملی
  4. تنها در این مرحله مرد برای تحویل مدارک به وکیل مربوطه به دفتر مراجعه می کند و از اینجا به بعد کلیه مراحل توسط وکیل انجام می شود.
    1. مراجعه به دادگاه (در جلسات دادگاه مشخص می شود که مرد چه مقدار باید بابت مهریه، اجرت المثل و نفقه زن پرداخت نماید)
    2. حضور در جلسات داوری (در این مرحله نیز نیاز به حضور مرد نمی باشد)
    3. صدور حکم طلاق (این حکم ۳ ماه اعتبار دارد)
    4. تقاضای قسط بندی مهریه، نفقه و اجرت المثل (مرد به صورت قسطی این حق و حقوق را پرداخت می کند)
  5. در این مرحله صیغه طلاق جاری می شود (صرفا با حضور وکیل مرد) در شناسنامه ثبت می شود و مدارک تحویل مرد می شود.
  6. طلاق انجام شد و تمامی مراحل به پایان رسید.

حذف نام همسر از شناسنامه

ابطال شناسنامه

بعد از جدایی زوجین بیشتر اشخاص تمایلی به ماندن نام همسر سابق در شناسنامه ندارند. در اینجا به اختصار روش حذف نام همسرسابق ذکر می گردد.

طلاق بعد از رابطه جنسی: در این حالت یعنی فرضی که بین زوجین رابطه جنسی برقرار باشد اداره ثبت احوال از دادن المثنی بدون ذکر نام همسر سابق خودداری می کند. رویه عملی دو راه را پیشنهاد می کند:

  1. زنی که خواهان حذف نام همسر سابق است باید مردی را بعنوان خواستگار خود معرفی کرده و با مراجعه به یکی از دفاتر ثبت ازدواج و طلاق گواهی سردفتر را مبنی بر خواستگاری و تمایل به عقد از سوی طرفین به ثبت احوال ارائه دهد. در این صورت ثبت احوال نسبت به دادن المثنی بدون ذکر نام همسر سابق اقدام خواهد کرد.
    چنانچه زن مدخوله نباشد با گواهی پزشکی قانونی یا حکم دادگاه می توان مستقیما به ثبت احوال مراجعه و با تکمیل فرم های مربوطه تقاضای صدور المثنی نمود. در این صورت نام همسر سابق در شناسنامه درج نخواهد شد. این حکم درمورد مرد نیز جاری خواهد بود.

طرح دعوا به طرفیت ثبت احوال با خواسته الزام ثبت احوال به دادن المثنی شناسنامه و حذف نام همسر سابق از شناسنامه. دادگاه صالح همان دادگاه محل صدور شناسنامه خواهد بود. معمولا این ادعا به همراه ادعای فقدان شناسنامه طرح می گردد. با صدور حکم دادگاه و ارائه آن به ثبت احوال اداره مزبور مکلف به اجرای حکم دادگاه خواهد بود.

تغییر نام و نام خانوادگی

ابطال شناسنامه

با توجه به این که انتخاب اسم و شهرت اشخاص در هنگام تولد توسط والدین او انتخاب می شود و خود شخص هیچ نقشی در تعیین آن نداشته است، هنگامی که فردی به سن قانونی رسید ، اگر نام یا نام خانوادگی انتخاب شده را به دلایلی (مثلا نامناسب بودن معنی آن یا طولانی بودن واژه ها ) مناسب ندانست، می تواند نسبت به تغییر اسم یا شهرت خود با رعایت شرایطی اقدام کند.

با توجه به این که انتخاب اسم و شهرت اشخاص در هنگام تولد توسط والدین او انتخاب می شود و خود شخص هیچ نقشی در تعیین آن نداشته است، هنگامی که فردی به سن قانونی رسید ، اگر نام یا نام خانوادگی انتخاب شده را به دلایلی (مثلا نامناسب بودن معنی آن یا طولانی بودن واژه ها ) مناسب ندانست، می تواند نسبت به تغییر اسم یا شهرت خود با رعایت شرایطی اقدام کند.

اشخاص می توانند در موارد ذیل درخواست تغییر نام خانوادگی نمایند :

  1. نام خانوادگی بیش از دو کلمه و یا بیش از یک کلمه و یک حرف یا عدد یا پسوند و یا بطور مطلق یا مضاف نام محل باشد . مانند : دو اصل تهرانی ، علی نژاد مطلق ، عدنان تکان تپه تهرانی ، آحسینی پور ، طباطبائی ط .
  2. نام خانوادگی از واژه های مستهجن و ناپسند ترکیب شده باشد . مانند : گدا پور ، پدر سوخته ، لش .
  3. نام خانوادگی از واژه های خارجی باشد . مانند : علی اف برای ایرانیان غیر مهاجر یا آراکلیان برای مسلمانان .
  4. نام خانوادگی های مذموم که مغایر ارزشهای فرهنگ اسلامی باشد .
  5. اسامی محل بطور مطلق و مضاف: مانند کرجی ، افخمی تبریزی .
    تبصره۱ : حذف نام محل از نام خانوادگی اشخاص بدون رعایت مقررات مربوط به دارنده حق تقدم نام خانوادگی انجام خواهد شد . مانند حسینی شیرازی به حسینی یا اکبری علی آبادی به اکبری .
    تبصره ۲ : حذف نام ایلات و عشایر و حِرف و مشاغل از نام خانوادگی اشخاص بدون رعایت مقررات دارنده حق تقدم نیز انجام خواهد شد مانند : کوراوند به رسولی و محمدی نقاش به محمدی
  6. واژه هائی که از القاب و اسامی مربوط به عناوین علمی اعم از درجات و مؤسسات علمی مانند دکتر ، دانشگاه و یا مناصب دولتی از لشکری و کشوری بصورت مطلق باشد مانند : سرهنگ ، شهردار .
  7. استفاده از نام خانوادگی همسر برای زوجه تا زمانی که در قید زوجیت می باشد با ارائه اجازه نامه از شوهر بدون رعایت حق تقدم بلامانع است .
    در صورت وقوع طلاق با اعتراض زوج سند سجلی و شناسنامه زوجه به نام خانوادگی اولیه برگشت داده می شود
  8. پس از فوت همسر تا زمانیکه زوجه شوهر دیگری اختیار نکرده باشد کماکان می‌تواند از نام خانوادگی همسر متوفایش استفاده نماید یا به نام خانوادگی اولیه خود برگردد.
    هرگاه پدری نام خانوادگی خود را تغییر و فوت نماید هر یک از فرزندان متوفی می‌توانند برابر تبصره ماده ۴۱ قانون ثبت احوال نام خانوادگی خود را به نام خانوادگی پدر تغییر دهند.
  9. در صورتیکه نام خانوادگی پدری تغییر یابد ، تغییر نام خانوادگی فرزندان کمتر از ۱۸ سال با درخواست کتبی پدر و تغییر نام خانوادگی فرزندان کبیر وی بدون رعایت حق تقدم و با ارائه اجازه نامه از پدر ممکن خواهد بود.
  10. هرگاه پدری نام خانوادگی خود را تغییر و فوت نماید هر یک از فرزندان متوفی می‌توانند برابر تبصره ماده ۴۱ قانون ثبت احوال نام خانوادگی خود را به نام خانوادگی پدر تغییر دهند .

هر یک از اشخاص زیر که دارای نام خانوادگی قابل تغییر باشند می توانند با مراجعه به اداره ثبت احوال محل اقامت نسبت به درخواست تغییر نام خانوادگی اقدام نمایند .

  1. اشخاص ۱۸ سال به بالا
  2. اشخاص کمتر از ۱۸ سال که دارای حکم رشد باشند
  3. پدر یا جد پدری با ارائه شناسنامه خود جهت فرزندان کمتر از ۱۸ سال در صورتیکه نام خانوادگی پدر تغییر کرده باشد.
  4. قیم یا وصی برای اطفال تحت سرپرستی خود با ارائه مدارک مستند که سمت او احراز شده باشد .

مدارک مورد نیاز

  1. تنظیم و تسلیم درخواست تغییر نام خانوادگی.
  2. ارائه اصل شناسنامه و دو برگ تصویر از کلیه صفحات .
  3. ارائه اجازه نامه تنظیم شده در دفاتر اسناد رسمی از پدر یا جد پدری برای فرزندان کبیر که بخواهند از نام خانوادگی هر یک از آنها استفاده نمایند .
  4. ارائه اجازه نامه تنظیم شده در دفاتر اسناد رسمی از دارنده حق تقدم نام خانوادگی مورد درخواست .تبصره : ” تنظیم اجازه نامه های مذکور در ادارات ثبت احوال نیز میسّر است . “
  5. بانوانی که می خواهند از نام خانوادگی همسر خود استفاده نمایند مدارک ذیل را می‌بایست ارائه نمایند :
  6. تنظیم و تسلیم درخواست تغییر نام خانوادگی .
  7. اصل و تصویر شناسنامه متقاضی .
  8. اجازه نامه شوهر .
  9. اصل و تصویر کلیه صفحات شناسنامه شوهر و قباله نکاحیه .

نحوه مراجعه

  1. برای تغییر نام خانوادگی کلیه ادارات ثبت احوال سراسر کشور آمادگی دریافت مدارک یاد شده را در ساعات و ایام اداری دارند . تنظیم و تسلیم درخواست تغییر نام خانوادگی در غیر از محل صدور شناسنامه بلامانع است که در این گونه موارد پس از پذیرش درخواست و ارسال آن به اداره ذیربط (محل صدور شناسنامه ) اقدام لازم معمول و نتیجه جهت اطلاع متقاضی به اداره ارسال کننده اعلام خواهد شد .
  2. نظر به اینکه درخواست تغییر نام خانوادگی می بایست به تصویب سازمان ثبت احوال برسد لذا تغییر نام خانوادگی موکول به تصویب سازمان خواهد بود .
  3. پس از موافقت با تغییر نام خانوادگی
    بشرح ذیل اقدام خواهد شد :
  4. ابلاغ موافقت با تغییر نام خانوادگی به متقاضی توسط اداره ثبت احوال محل مراجعه .
  5. درخواست کتبی اجرای تغییر نام خانوادگی در اسناد سجلی توسط متقاضی و اقدام به تعویض شناسنامه .
  6. پرداخت هزینه متعلقه طبق تعرفه جاری.
اگر اداره ثبت با تغییر نام خانوادگی موافقت نکرد همان طور گفتیم شخصی که در نظر دارد نسبت به تغییر نام یا نام خانواگی یا دیگر مشخصات شناسنامه ی خود اقدام کند، ابتدا باید به اداره ثبت احوالی که شناسنامه اش از آن جا صادر شده است مراجعه و درخواست خود را ارائه کند.

اگر اداره ثبت احوال مطابق دستورالعمل های خود ، انجام تقاضای شخص را امکانپذیر دانست، نسبت به تغییر یا اصلاح مشخصات و صدور شناسنامه ی جدید (اصلاح شده) اقدام می کند .
مثلا کسی که نام خانوادگی وی دارای پسوندی است که نشانگر اسم روستای والدینش می باشد، با این روش می تواند تقاضای حذف پسوند فامیلی خویش را بکند.
ولی اگر انجام تقاضای شخص، از حدود اختیارات اداره ثبت احوال خارج باشد، می تواند با مراجعه به دادگاه شهرستان محل صدور شناسنامه، از دادگاه تقاضا کند تا نسبت به تغییر مشخصات یا اصلاح شناسنامه اش حکم صادر کند.
بدیهی است دادگاه در صورتی که دلیل شخص را منطقی تشخیص دهد ، حکم به تغییر و اصلاح شناسنامه خواهد داد. بعد از اینکه دادگاه حکم اصلاح شناسنامه را صادر کرد، اداره ثبت احوال نسبت به اصلاح مشخصات شناسنامه ای شخص اقدام و شناسنامه ی جدید برای او صادر می کند.

به شناسنامه های جدید که صادر می شوند، اصطلاحا “المثنی” گفته می شود ، زیرا این گونه شناسنامه ها مدرک اولیه نمی باشند و به صورت ثانویه صادر شده اند.

نکته مهم:

برگشت به نام خانوادگی اولیه امکان پذیر نیست در هنگام انتخاب نام خانوادگی جدید دقت لازم را مبذول نمایید.

 

تغییر سن در شناسنامه

ابطال شناسنامه

در دعوای تصیح، متقاضی مدعی است که شناسنامه متعلق به شخص خودش می­باشد ولی بر اثر اشتباه مأمور ثبت، سن واقعی او در شناسنامه قید نگردیده است و یا ممکن است بنا به دلايل ديگری متقاضي شرايط کاهش سن را داشته باشد که برای اطلاعات بيشتر می‌توانيد با شماره تلفن های موسسه تماس حاصل فرمایید.

تغییر سن در شناسنامه

اگر بصورت جدی تصمیم دارید که سن خود را در شناسنامه تغییر دهید مدارک زیر را تهیه کنید و پس از آن با موسسه تماس حاصل فرمایید.

مدارک مورد نياز جهت کاهش یا افزایش سن

  1. اصل شناسنامه و اصل کارت ملي
  2. ۳ قطعه عکس رنگي زمينه سفيد

زمان لازم برای انجام این پروسه (حدودا)

بین ۱ ماه و نیم تا ۳ ماه کاري

مرجع صلاحیت‌دار برای تغییر سن در شناسنامه

  • الف: اگر متقاضی مدعی شود اختلاف سن واقعی او با سن مندرج درشناسنامه اش بیشتر از پنج سال است، باید به کمیسیونی موسوم به کمیسیون تشخیص سن مستقر در فرمانداری شهرستان محل صدور شناسنامه اش رجوع کند. این کمیسیون مرکب استاز: فرماندار یا بخشدار، رییس اداره ثبت احوال محل، پزشک منتخب ، مدیرعامل سازمانبهداری استان و رییس شورای اسلامی شهر یا بخش. ریاست این کمیسیون بر عهده قاضیدادگاه محل است. صاحب شناسنامه تنها یک بار در طول عمر خود حق دارد از این طریقبرای اصلاح سن مندرج در شناسنامه اقدام کند.

این در خواست هم می تواند در جهت افزایش و هم کاهش سن باشد. برای مثال متقاضی می تواند مدعی شود که سن او درشناسنامه ۴۰ سال است ولی سن واقعی اش ۴۶ سال یا ۳۴ سال است. در هر حال این اختلاف سن نباید کمتر از پنج سال باشد.

  • ب: اما اگر متقاضی مدعی شود که سن واقعی او باسن مندرج در شناسنامه اش کمتر از پنج سال اختلاف دارد، دارد باید به دادگستری رجوعکند و با رعایت مقررات و تشریفات مربوطه و تقدیم دادخواست طرح دعواکند.

برای توضیح مقررات به زبان ساده این ادعا را در قالب یک مثالبیان می کنیم.

علی فرزند حسین مدعی است که سن واقعی اش ۳۲ سال است. ایشانمی گوید: در سال ۱۳۵۰ در بجنورد به دنیا آمدم. قبل از تولد من ، والدینم در سال ۱۳۴۸پسری داشتند که به واسطه بیماری از دنیا رفت . اما آن ها از شدت علاقه به آن فرزند،از شناسنامه او برای من استفاده کردند و دیگر برای من شناسنامه نگرفتند و … سنواقعی ام ۳۲ سال است ولی از حیث شناسنامه ۳۴ سال سن دارم و …

 

اخذ شناسنامه

ابطال شناسنامه

هر یک از اشخاص زیر می توانند با مراجعه به ادارات ثبت احوال سراسر کشور نسبت به تنظیم درخواست صدور شناسنامه المثنی (فرم شماره ۲) به لحاظ فقدان یا از بین رفتن آن اقدام نمایند.

هر یک از اشخاص زیر می توانند با مراجعه به ادارات ثبت احوال سراسر کشور نسبت به تنظیم درخواست صدور شناسنامه المثنی (فرم شماره ۲) به لحاظ فقدان یا از بین رفتن آن اقدام نمایند.

  1. اشخاص ۱۸ سال به بالا .
  2. افراد کمتر از ۱۸ سال که دارای حکم رشد باشند .
  3. پدر یا جد پدری با ارائه شناسنامه خود جهت فرزندان کمتر از ۱۸ سال .
  4. مادر تا زمانی که در قید زوجیت پدرصاحب شناسنامه ( فرد کمتر از ۱۸ سال ) باشد با ارائه شناسنامه خود .
  5. سرپرست قانونی ( قیم ، امین ، وصی ) برای افراد صغیر و محجور با ارائه مدارک مستند که سمت او احراز شده باشد .

 مدارک مورد نیاز جهت اخذ شناسنامه

  1. دریافت فرم استشهادیه از ادارات ثبت احوال سراسر کشور(فرم شماره ۳) .
  2. تکمیل فرم استشهادیه مذکور و تصدیق امضاء یکی از گواهان در دفتر خانه اسناد رسمی .
  3. دو قطعه عکس ۴×۳ تمام رخ جدید با درج مشخصات سجلی (نام ، نام خانوادگی)، شماره شناسنامه ، تاریخ تولد ، محل صدور) در ظهر آن برای اشخاص ۱۵ سال به بالا
  4. اصل و تصویر مدارک عکسدار از قبیل ( گذرنامه ، کارت پایان خدمت وظیفه عمومی یا معافیت ، گواهینامه رانندگی ، کارنامه عکسدار دوره های تحصیلی راهنمایی به بالا ، معرفی نامه عکسدار محصلین از سوی مدرسه ای که مشغول تحصیل می باشند یا کارت شناسایی عکسدار کارکنان دوائر دولتی با ذکر مشخصات سجلی ) الزامی است .
    ضمنا” پس از تطبیق اصل و تصویر مدارک معتبر یاد شده اصل مدارک مسترد می گردد . چنانچه صاحب شناسنامه فاقد هر یک از مدارک مذکور در بند ۴ باشد از طریق معرفی وی به نیروهای انتظامی ، درخواست تأیید عکس خواهد شد .
  5. اصل وتصویرسند ازدواج و طلاق (حسب مورد) وشناسنامه فرزندان درصورت تآهل که پس از تطبیق، اصل مدرک مسترد می گردد .
  6. فیش بانکی به مبلغ ۰۰۰‚۱۰۰ ریال نزد هر یک از شعب بانک ملی ایران بنام سازمان ثبت احوال کشور .
    چنانچه برای بار دوم و به بعد شناسنامه مفقود شده باشد میزان مبلغ واریزی به بانک ۰۰۰‚۲۰۰ ریال خواهد بود .

توصیه های ضروری در خصوص اخذ شناسنامه

  1. شناسنامه سند هویت شماست، برای حفظ حقوق خود بدقت از آن نگهداری کنید .
  2. مشخصات شناسنامه ای خودرابخاطربسپارید تادرموقع ضرورت دسترسی به سوابق سجلی شما آسانتر باشد.
  3. هرگونه تغییر و تحریف در شنــاسنامه یا سوء استفاده از آن جـرم است و مجرم تحت تعقیب قانونی قرار می گیرد .
  4. بهنگام دریافت شناسنامه از صحت مندرجات آن اصمینان حاصل نمایید .
  5. صدور شناسنامه مجدد محدودیت قانونی دارد لذا در حفظ و نگهداری آن دقت لازم را معمول فرمائید .
  6. درج هرگونه مهر ، نشانه ، نوشتار در شناسنامه توسط هر یک از ارگانها و نهادها و مؤسسات دولتی و بخش خصوصی باستثناء سازمان ثبت احوال کشور دفاتر اسناد رسمی ازدواج و طلاق ، نمایندگی های دولت جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور ، اداره تشخیص هویت و پلیس بین الملل و اداره کل انتخابات ممنوع و متخلف از این امر تحت پیگرد قانونی قرار خواهند گرفت .
  7. ودیعه گرفتن و ودیعه گذاردن شناسنامه تحت هر شرایطی ممنوع است .

 

ابطال شناسنامه

ابطال شناسنامه

ابطال شناسنامه فعلی و تقاضای صدور شناسنامه‌ی جدید باید متکی بر دلایل قانع کننده باشد

معمولا ابطال شناسنامه برای کم کردن سن صورت می‌گیرد و در این حالت، خواهان مدعی می‌شود که به عنوان مثال شناسنامه فعلی متعلق به برادرش است و والدین پس از فوت او، آن را باطل نکرده‌اند.

در این راستا باید شهودی معرفی شوند و از طرف دادگاه نیز مساله به پزشکی قانونی برای تشخیص صحت ادعا ارجاع می‌شود.

 

گواهی انحصاروراثت

حصر وراثت

بصورت خلاصه فرایند دریافت گواهی انحصاروراثت را شرح می دهیم.

چگونه و با طی چه فرایندی می توانیم گواهی انحصار وراثت از دادگاه بگیریم

بر اساس قانون مدنی، پس از فوت متوفی، موضوع توسط اداره ثبت احوال در رایانه ثبت گردیده و سپس شناسنامه آن فرد باطل و گواهی فوت صادر می شود.

گام اول: گروه وکلای یاسا برای اخذ گواهی فوت اقدامات قانونی را انجام می دهد.

گام دوم: گروه وکلای یاسا پس از تکمیل فرم مخصوص انحصار وراثت، اسامی افرادی که از متوفی ارث می برند را با مشخصات کامل و نسبت آنها با متوفی در آن فرم درج می کند و گواهی فوت متوفی را پیوست می نماید.
مدارک لازم در این مرحله:

  1. پر کردن گواهی انحصار وراثت
  2. گواهی فوت متوفی
  3. پیوست اصل و کپی شناسنامه و کارت ملی

گام سوم: وکیل همراه دو شاهد به دفتر اسناد رسمی مراجع می کند تا شهود با گواهی امضا، وراث را تایید نمایند.

گام چهارم: وکیل فهرست کل اموال و دارایی های منقول و غیر منقول متوفی را به اداره دارایی منطقه محل سکونت فرد فوت شده ارائه داده تا گواهی مالیات بر ارث را دریافت کند.

گام پنجم: طبق ماده ۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی وکیل همراه با مدارک به دادگاه محل سکونت مراجعه کرده و درخواست صدور گواهی انحصار وراثت را در دادخواستی نوشته و به قاضی ارائه می دهد.

گام ششم: قاضی پرونده پس از بررسی اسناد و مدارک، دستور چاپ یک نوبت آگهی در یکی از روزنامه های کشور را با هزینه فرد متقاضی (موکل) صادر می کند تا در مدت یک ماه اگر فردی اعتراض و یا ادعایی درباره این پرونده و اموال فرد متوفی داشته باشد، به دادگاه مراجعه کند و حقی از کسی ضایع نشود.
قاضی پس از این مدت اگر کسی ادعایی نداشت، به استناد دلایل و مستندات پرونده با صدور گواهی انحصار وراثت، سهم الارث وراث را بر اساس نشبت آنها با متوفی صادر خواهد کرد.

تمامی مدارک لازم جهت گرفتن گواهی انحصار وراثت از قاضی دادگاه

  1. گواهی فوت متوفی
  2. فرم انحصار وراثت
  3. گواهی مالیات بر ارث
  4. شناسنامه و کارت ملی (کپی و اصل) متقاضیان دریافت ارث
  5. استشهادیه شهود که به تایید یکی از دفاتر اسناد رسمی رسیده باشد.

مهم : اگر فردی پس از صدور گواهی انحصار وراثت به حکم دادگاه اعتراض داشته باشد، پرونده برای رسیدگی به ادعای آن فرد به دادگاه تجدید نظر ارجاع خواهد شد.