ضرب و جرح

ضرب در لغت به معنی «زدن» است و از حیث حقوقی به صدماتی گفته می شود كه وارد كردن آن ها موجب از هم گسیختگی ظاهری نسوج و جاری شدن خون از بدن نمی شود.

در صورتی كه سیلی زدن به شخصی منجر به افتادن و شكستن دست وی شود، موضوع می تواند منطبق با مقررات ماده (۶۱۴) ق‌.م.ا باشد.

ضرب در لغت به معنی «زدن» است و از حیث حقوقی به صدماتی گفته می شود كه وارد كردن آن ها موجب از هم گسیختگی ظاهری نسوج و جاری شدن خون از بدن نمی شود. از این رو تورم، كبودی، پیچ خوردن مفاصل بدون شكستگی، خونمردگی و …. ، از مصادیق ضرب هستند.

ضرب ممكن است با دست یا پا تمام سنگینی بدن و امثال آن یا با استفاده از ابزاری مثل چوب و سنگ باشد. بنابراین ملاك تشخیص وارد كردن صدمه بدون خونریزی، ظاهری است.
ما جرح در لغت به معنی زخم زدن بوده و به آسیب هایی گفته می شود كه موجب از هم گسیختگی بافت ها شده و با خونریزی ظاهری و بیرونی همراه باشد مانند خراشیدگی، بریدگی یا پارگی دست. گاه ممكن است این از هم گسیختگی همراه با شكستگی باشد بنابراین قطع عضو، سوختگی، شكستگی و بریدگی و امثال آن از انواع جرح محسوب خواهند شد.

ایراد ضرب و جرح عمدی

جرم ضرب و جرح در محدوده آن دسته از جرائمی كه علیه تمامیت جسمانی اشخاص می باشد، قرار می گیرد و موضوع آن (اشخاص) تشكیل می دهند.

  • ماده ۲۶۹: قطع عضو و یا جرح آن اگر عمدی باشد موجب قصاص است و حسب مورد مجنی علیه می تواند با اذن ولی امر جانی را با شرایطی كه ذكر خواهد شد قصاص نماید.
  • ماده ۲۷۰: قطع عضو یا جرح آن سه نوع است: عمد- شبه عمد- خطا
  • ماده ۲۷۱: قطع عضو یا جرح آن در موارد زیر عمدی است الف: وقتی كه جانی با انجام كاری قصد قطع عضو یا جرح آن را دارد چه آن كار نوعاً موجب قطع یا جرح باشد یا نباشد.
    ب: وقتی كه جانی عمداً كاری انجام دهد كه نوعاً موجب قطع یا جرح عضو باشد هرچند قصد قطع یا جرح نداشته باشد.
    ج: وقتی كه جانی قصد قطع عضو یا جرح را ندارد و عمل او نوعاً موجب قطع یا جرح نمی باشد ولی نسبت به مجنی علیه براثر بیماری یا پیری یا ناتوانی یا كودكی نوعاً موجب قطع یا جرح باشد و جانی به آن آگاهی داشته باشد.
  • ماده ۲۹۵: ق‌.م. ا در موارد زیر دیه پرداخت می شود.
    الف: قتل یا جرح یا نقص عضو كه به طور خطا محض واقع می شود و آن در صورتی است كه جانی نه قصد جنایت نسبت به مجنی علیه را داشته باشد و نه قصد واقع شده بر او را مانند آنكه تیری را به قصد شكاری رها كند و به شخصی برخورد كند.
    ب: قتل یا جرح یا نقص عضو كه به طور خطا شبیه عمد واقع می شود و آن در صورتی است كه جانی قصد فعلی را كه نوعاً سبب جنایت نمی شود داشته باشد و قصد جنایت را نسبت به مجنی علیه نداشته باشد مثل طبیبی مباشرتاً بیماری را به طور متعارف معالجه كند و اتفاقاً علت جنایت بر او شود.

ركن مادی ضرب و جرح عمدی

برای تحقق ركن مادی قطع عضو و جرح شرایطی لازم است:

  • الف: وجود شخص مجنی علیه كه باید انسان زنده باشد.
  • ب: ایراد صدمه یعنی فعل مثبت مادی بر روی شخص مجنی علیه اثر بگذارد.
  • ج: وسیله ارتكاب جرم كه می تواند وسایل طبیعی مانند مشت زدن- ناخن فرو كردن و موارد مانند آن باشد یا وسایل اتفاقی مانند سنگ، چوب، خاك كه در حین دفاع یا منازعه به وجود می آید یا ناشی از وسایلی كه از قبل تهیه شده است مانند اجسام برنده، مواد منفجره.

درركن معنوی: باید سوء‌نیت عام و سوء نیت خاص وجود داشته باشد یعنی وسله ارتكاب جرم و عمل به وجود آمده سوء نیت عام و نتیجه عمل سوئ نیت خاص باشد.
مطابق بند د ماده ۲۳۲ قانون آیین دادرسی كیفری آراء صادره در خصوص جرایمی كه طبق قانون مستلزم پرداخت دیه بیش از خمس دیه‌ی كامل است قابل تجدید نظر بوده و آراء كمتر از یك پنجم دیه‌ی كامل قطعی است با توجه به افزایش نرخ دیه‌ی كامل و قابل توجه بودن نسبی ان می توان گفت كه هم اكنون با در نظر نگرفتن مواردی كه مصادف با ماههای حرام (رجب، ذیقعده، ذیحجه، محرم) بوده اند بالغ بر هفتاد میلیون ریال خواهد بود كه قطعی بودن این آراء محل تامل است.

در همین ماده و در سایر بندهایش ملاحظه می شود كه احكام صادره در خصوص جرایمی كه مجازاتها آنها بیش از پنجاه هزار تومان جزای نقدی است قابل تجدیدنظر خواهی است كه به نظر می رسد فاصله‌ی بین پنجاه و یك هزار تومان تا هفت میلیون تومان فاصله ای نیست كه بتوان از كنارش به سادگی گذشت مضاف بر این مطلب، دیه یكی از آثار كیفری مجازات است.

مثلاً در باب ایراد ضرب و جرح عمدی قانون مجازات اسلامی در ماده ۶۱۴ مقرر می دارد «هر كس عمداً به دیگری جرح یا ضربی وارد آورد كه موجب نقصان یا شكستن یا از كار افتادن عضوی از اعضاء یا منتهی به مرض دایمی یا فقدان یا نقص یكی از حواس یا منافع یا زوال عقل مجنی علیه گردد در مواردی كه قصاص امكان نداشته باشد چنانچه اقدام وی موجب اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه یا بیم تجری مرتكب با دیگران گردد به دو تا پنج سال حبس محكوم خواهد شد و درصورت درخواست مجنی علیه مرتكب به پرداخت دیه نیز محكوم خواهد شد. تبصره: در صورتی كه جرح وارده منتهی به ضایعات فوق نشود و آلت جرح اسلحه یا چاقو و امثال آن باشد مرتكب به سه ماه تا یك سال حبس محكوم خواهد شد.» ملاحظه می شود كه مطابق تبصره فوق از ماده مذكور مجازات حبس یا جزای نقدی قابل تجدیدنظر و در خصوص دیه قطعی خواهد بود كه اگر چنانچه رسیدگی در مرجع تجدیدنظر منتهی به صدور رای بر برائت محكوم علیه گردد تكلیف دیه قطعی چه خواهد بود اگرچه در دفاع می توان گفت در چنین مواردی می توان از اعاده دادرسی استفاده كرد لكن نفس صدور آرایی كه به دو بخش قابل تجدیدنظر و غیر قابل تجدیدنظر آنهم در احكام كیفری كه دیه از آثار جرم و بخشی از مجازات است چه خواهد شد روشن است كه منشأ هر دو بخش جرم است و اگر قرار است موضوع وقوع جرم مورد رسیدگی مجدد قرار گیرد پس باید مجازات های صادره نیز به تبع منشأ وجودی خویش قابل تجدیدنظر باشد.

نكات ذیل را نیز به این بحث اضافه كنید.

  1. محاسن و ضرورتهای قابلیت تجدید نظر بودن احكام صادره توسط محاكم علی الخصوص درامور كیفری
  2. جلوگیری از اشتباهات احتمالی در صدور آراء
  3. اصول برائت و تفسیر مضیق به نفع متهم
  4. سوال: با عنایت به مقررات ماده (۶۱۴) ق‌.م.ا كه مقرر می دارد: «هر كسی عمداً به دیگری جرح یا ضربی وارد آورد كه موجب نقصان یا شكستن یا از كار افتادن عضوی از ….. محكوم می شود.» در صورتی كه فردی سیلی به دیگری بزند و وی از روی تخت بیفتد و دستش بشكند، شكستگی دست شاكی مشمول ماده (۶۱۴) ق‌.م. ا می گردد یا خیر؟ (توضیح اینكه به نظر می رسد در ماده مذكور جرح عمدی می‌بایست مستقیماً منتهی به موارد اعلامی در ماده گردد، نه اینكه به صورت سبب اقوای از مباشر حادث شود. فرض كنیم بر اثر اصابت همان سیلی شخص از روی تخت بیفتد و بمیرد، ایا می توان آن را قتل عمد محسوب نمود؟
  5. نظریه كمیسیون
  6. موارد قطع و جرح عمدی عضو در ماده (۲۷۱) ق‌.م.ا احصاء شده است. ماده (۶۱۴) قانون یاد شده نیز صرفاً ناظر به مواردی از ضرب و جرح عمدی است كه موجب نقصان یا شكستن یا از كار افتادن عضوی از اعضاء و ….. گردد. درفرض سوال، هر چند كه غالباً‌ سیلی زدن به دیگری منجر به شكستن دست نمی شود، لكنت چنانچه به تشخیص قاضی رسیدگی كننده و با توجه به كیفیت تحقق بزه از حیث مكانی و وضعیت جسمانی ضارب و مضروب و سایر اوضاع و احوال قضیه، وقوع حادثه به نحوی بوده كه شكستن دست منطبق با موارد احصاء شده در ماده (۲۷۱) ق‌.م.ا باشد. موضوع از حیث جن به عمومی برابر مقررات ماده (۶۱۴) ق. م.ا قابل تعقیب است. در غیر این صورت، موضوع از شمول ماده قانونی مزبور خارج می باشد.

راهکارهای پیشگیری از ضرب و جرح در ملاء عام

از نظر جرم شناسی هر جرمی خود معلول یک سری از علل مختلف می باشد که چنانچه ان علل به موقع مورد توجه و در جهت رفع انها اقدام به عمل می امد ان جرم حاصل نمی گردید امروزه این اصل که پیشگیری بهتر از مجازات است مورد توجه بسیاری از صاحب نظران علم حقوق و همچنین قانون گذاران واقع گردیده و در کنار مسئولین دولتی که بایستی در جهت انجام زیرساختهای اقتصادی در جهت رفع معضل بیکاری و تامین و ارتقاع سطح معیشت مردم و غنای فرهنگی انان اقدامات جهشی انجام دهند نقش نهادهای ذیل در امر پیشگیری از وقوع جرم و اقدامات بعد از وقوع جرم می تواند بسیار موثر باشد.

  • الف)‌ خانواده‌ها – توجه بیش از پیش خانواده‌ها به نوجوانان و جوانان از لحاظ تربیتی – دقت نظر اولیا و خانواده‌ها در دوست‌یابی فرزندان – کنترل بر ورود و خروج نوجوانان و جوانان در منزل و مدرسه – حذف آزادی نامحدود از زندگی فرزندان و اعطای آزادی معقول، محدود و مشروع به آنان، زیرا آزادی نامحدود به خودی خود عامل فساد خواهد بود. – یکدلی و همدلی با فرزندان و ایجاد رابطه دوستی و صمیمیت با آنان به گونه‌ای که فرزند بهترین دوست خود را در محیط خانواده بیابد. – کنترل بر رفتارهای فرزندان و ریشه‌یابی رفتارهای مشکوک و نامعقول در آنان – ارتباط مستمر با اولیای مدارس فرزندان و ارزیابی مستمر رفتار آنان در محیط مدرسه – آشنا کردن فرزندان با مسائل دینی و مذهبی و سوق دادن آنان به مسیر شرعی – آشنا نمودن و انس دادن فرزندان به ورزش و ایجاد رغبت و علاقه در آنان برای تمرین مستمر ورزش خاص – ممانعت از رفت‌وآمد و معاشرت فرزندان با افراد خلافکار نوجوان، جوان یا بزرگسال – توجیه معقول و منطقی فرزندان درخصوص خطرات احتمالی و جرایمی که از حمل و استفاده سلاح‌های سرد ناشی می‌شوند. – تبیین عواقب حمل، نگهداری و استفاده از آلات و ادوات مذکور از دیدگاه مجازاتهای مقرر در قانون
  • ب)‌ آموزش و پرورش – تشکیل پرونده شخصیتی خاص هر دانش‌آموز و ارزیابی مستمر آنان در ادوار مختلف در طول سال – شناسایی دانش‌آموزان مشکل‌دار و ارائه مشاوره روان‌شناسی به آنان تا رفع کامل مشکل – کنترل مستمر حضور دانش‌آموزان در مدارس و نظارت بر تردد آنان به مدرسه – ایجاد واحد درسی مرتبط با معضلات دانش‌آموزان و تبیین جرایم و مجازات‌های مقرر شده در قانون بدون اخذ آزمون درسی و احتساب نمره. – دعوت از قضات، وکلا و کارشناسان حقوقی درخصوص اجرای سخنرانی در مدارس مقاطع راهنمایی و دبیرستان با موضوعات مرتبط با بزه و جرایم نوجوانان و جوانان و تنویر افکار این قشر از دانش‌آموزان – برگزاری کلاس‌های توجیهی خاص اولیای دانش‌آموزان و نیز برگزاری کارگاه‌های یکروزه آموزشی با موضوع «شناخت معضلات و آسیب‌های اجتماعی نوجوانان و جوانان» – ایجاد ارتباط مستمر با اولیاء دانش‌آموزان به منظور بررسی اخلاقی و شخصیتی دانش‌آموزان در خارج از مدارس به منظور تکمیل پرونده شخصیتی آنان – ارائه راهکار و مشاوره به خانواده دانش‌آموزان مشکل‌دار و حفظ مجدانه ارتباط با آنان تا رفع کامل معضل – ترویج رشته‌های ورزشی خاص در مدارس، به منظور تمرین و عضویت دانش‌آموزان در تیم‌های ورزشی و ایجاد رغبت در میان نوجوانان و جوانان به منظور اجرای تمرینات ورزشی رایج شده – برگزاری مسابقه‌های مستمر بین مدارس، مناطق و برگزاری لیگ‌های ورزشی دانش‌آموزی به منظور پر کردن اوقات روزانه و فراغت دانش‌آموزان و نیز حرفه‌آموزی ورزشی به آنان – آشنا کردن مربیان پرورشی مدارس با معضلات و آسیب‌های اجتماعی دانش‌آموزان درخصوص موضوعات مرتبط با این مقوله و آموزش راهکارهای روان‌شناسی به آنان برای پیشگیری و نیز کنترل دانش‌آموزان مشکل‌دار – برگزاری اردوهای یک روزه آموزشی و تفریحی به منظور تاثیرگذاری مثبت کادر مدارس بخصوص مربیان پرورشی بر دانش‌آموزان و برقراری روابط عاطفی با آنها .
  • ج )‌ دستگاه قضایی، سازمان بهزیستی، نیروی انتظامی، سازمان زندان‌ها و سایر سازمان‌های مرتبط – برخورد قاطع پلیس با حمل‌کنندگان سلاح‌های سرد در جامعه و بازرسی نوجوانان و جوانان مشکوک در خیابان‌ها و معابر عمومی به منظور کشف و ضبط سلاح‌های سرد – تشکیل پرونده و معرفی نوجوانان و جوانان مشکل‌دار به مراجع قضایی و صدور حکم کار اجباری کوتاه‌مدت در سازمان پارک‌ها، سازمان بهزیستی، مراکز فرهنگی و یا کارگاه‌های آموزشی با هدف تاثیرگذاری بر آنان – عدم صدور حکم حبس یا زندان برای خاطیان این رده سنی توسط دستگاه قضایی تا حد امکان و جایگزینی حکم کار اجباری برای این دسته از بزهکاران؛ چرا که زندان‌ها به نوبه خود مدرسه آموزشی خلاف محسوب شده و منحرفان محبوس، براحتی تاثیر منفی خود را بر زندانیان تازه‌وارد خواهند گذاشت. – اصلاح زندان‌ها، ندامتگاه‌ها و مراکز اصلاح و تربیت نابالغان توسط مراجع ذیصلاح و کنترل یا جداسازی مجرمان مشکل‌دار که زمینه فساد سایر   محبوسان را فراهم می‌کنند. – جمع‌آوری نوجوانان و جوانان خیابانی توسط نیروی انتظامی و اقامت اجباری آنان در مراکز سازمان بهزیستی تا اصلاح کامل رفتاری آنان. – متلاشی کردن گروه‌های خلاف و بزه نوجوانان و جوانان توسط پلیس؛ چرا که در صورت برخورد نکردن در این مقطع، زمینه تشکیل باندهای شرارت در سنین بزرگسالی آنان فراهم می‌شود و گروه‌های ناشی و کم‌تجربه خلاف، رفته رفته تبدیل به باندهای حرفه‌ای جرایم خواهند شد. – شناسایی نوجوانان و جوانان بزهکار در سطح جامعه به منظور جلوگیری از حرفه‌ای شدن آنان – کاهش شهریه ثبت‌نام ماهانه باشگاه‌های ورزشی به منظور ایجاد و تسهیل شرایط ثبت‌نام در باشگاه‌ها – احداث سالن‌های ورزشی دولتی در اماکن مختلف شهرها و ثبت‌نام رایگان نوجوانان و جوانان در رشته‌های ورزشی خاص به منظور پر کردن اوقات فراغت این رده سنی؛ زیرا بی‌برنامگی روزانه این گروه سنی، خطرناک بوده و آنان را به سهولت در دام افراد خلافکار اسیر خواهد کرد. – ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی در سطح اجتماع و ایجاد رغبت در نوجوانان و جوانان به منظور گرایش به کتابخوانی – برگزاری کلاس‌های رایگان هنری از قبیل: «عکاسی، نقاشی، فیلمبرداری، خطاطی و خوشنویسی، بازیگری و …» توسط مراکز فرهنگی هنری و سازمان‌های وابسته، خاص رده‌های سنی نوجوانان و جوانان به منظور گرایش آنان به سوی امور هنری – تولید و نمایش کلیپ‌های آموزشی با موضوعات تبیین جرایم و مجازات‌های حمل سلاح سرد و عواقب و پیامدهای آن هرچند تلاش‌های دستگاه قضایی، سازمان تربیت بدنی، سازمان بهزیستی و سایر سازمان‌ها و نهادها در سال‌های اخیر رشد چشمگیری داشته است، ولیکن تا حذف این معضل، هنوز راه زیادی باقی بوده و این موضوع نیازمند توجه وافر و نیز تخصیص بودجه و اعتبارات خاص و تدوین و تصویب برنامه‌های ویژه است.

نظر قانون درباره ضرب و جرح

ایران صدا: ضرب و جرح از جمله جرایمی است که به تمامیت جسمانی دیگری آسیب وارد می کند و در زمره جرایم علیه اشخاص است.
کارشناس/مهمان: دکتر لیلا سادات اسدی – کارشناس حقوقی,

شدت وضعیت آسیب ها بر حسب شرایط زمانی و مکانی و خصوصیات طرفین درگیر، متغیر است. این جرم از زمان های بسیار دور در بین جوامع بشری وجود داشته و به لحاظ ضعف و فقر فرهنگی یا کمبود مسایل اقتصادی و اجتماعی به اشکال مختلف بروز کرده است. امروزه نیز عوامل مختلفی چون خصوصیات محیطی، قومی، فردی و مزاجی و … در بروز این جرم موثر بوده و بر روی بزه دیده و اطرافیان او و اشخاصی که ناظر چنین صحنه های خشونت آمیزی هستند آثار مختلفی می گذارد. ضرب در لغت به معنی “زدن” است و از حیث حقوقی به صدماتی گفته می شود که وارد کردن آن ها موجب از هم گسیختگی ظاهری نسوج و جاری شدن خون از بدن نمی شود. از این رو تورم، کبودی، پیچ خوردن مفاصل بدون شکستگی، خون مردگی و .. ، از مصادیق ضرب هستند. ضرب ممکن است با دست یا پا یا تمام سنگینی بدن و امثال آن یا با استفاده از ابزاری مثل چوب و سنگ باشد. بنابراین ملاک تشخیص وارد کردن صدمه بدون خونریزی، ظاهری است.

اما جرح در لغت به معنی زخم زدن بوده و به آسیب هایی گفته می شود که موجب از هم گسیختگی بافت ها شده و با خونریزی ظاهری و بیرونی همراه باشد مانند خراشیدگی، بریدگی یا پارگی دست. گاه ممکن است این از هم گسیختگی همراه با شکستگی باشد بنابراین قطع عضو، سوختگی، شکستگی و بریدگی و امثال آن از انواع جرح محسوب خواهند شد.

سوال: در چه مواردی قطع یا جرح عضو عمدی محسوب خواهد شد؟
جواب: اگر شخصی به قصد قطع یا جرح عضو به دیگری صدمه وارد کند یا اینکه قصد این عمل را نداشته باشد ولی نوعا عملش منجر به قطع یا جرح عضو شود، در این حالت نیز عمل او عمدی محسوب می شود، مانند آنکه قصدش دور کردن دیگری از صحنه درگیری یا ادب کردن او باشد و با چاقو به او صدمه وارد کند. در اینجا قصد او قطع یا جرح عضو نیست ولی نوع وسیله ای که از آن برای انجام این کار استفاده کرده، منجر به این نتیجه شده است.

همچنین ممکن است شخص نه قصد مصدوم کردن داشته باشد و نه نوعا عملش منجر به ایراد صدمه شود ولی عمل او نسبت به طرف مقابل به واسطه پیری، بیماری، ضعف جسمانی یا سن کم نوعا منجر به قطع یا جرح عضو شود و او نیز به این مساله واقف باشد. در این حالت نیز عمل او عمدی محسوب می شود. باید توجه داشت که اگر قطع یا جرح عضو عمدی باشد، شخص مصدوم می تواند از دادگاه تقاضای قصاص کند که در صورت اثبات مجرمیت ضارب، وی مجرم شناخته شده و با رعایت شرایط زیر قصاص خواهد شد:

  • باید در قصاص بین اعضا تساوی وجود داشته باشد، یعنی اگر کسی دست راست دیگری را شکست، دست راست او به تقاضای مصدوم شکسته می شود. از این رو تساوی در محل شرط است و باید در مقابل قطع عضو طرف راست، عضو همان طرف و در مقابل طرف چپ، عضو همان طرف قصاص شود. البته در اینجا یک استثنا وجود دارد و آن در مورد دست و پا است. به این صورت که اگر مجرم دست راست نداشته باشد، دست چپ او و اگر دست چپ هم نداشته باشد، پای او به جای دست قصاص می شود ولی این قاعده در مورد سایر اعضا مثل گوش، چشم و … تسری پیدا نمی کند.
  • در قصاص علاوه بر تساوی بین محل اعضا، باید از نظر سالم بودن و اصلی بودن هم با یکدیگر مساوی باشند. بنابراین هر گاه در قصاص جرح رعایت تساوی ممکن نباشد ( مانند بعضی از جراحت ها یا سوختگی های عمیق)، یا در مورد شکستگی استخوان ها که قصاص موجب تلف جان مجرم شده و سبب می شود که بیشتر از مقدار صدمه وارده به مصدوم به مجرم آسیب وارد شود، به جای قصاص وی از او دیه گرفته شده و به شاکی پرداخت می شود. برای مثال دیه شکستن استخوان دست راست که پس از درمان بهبود پیدا کند، بنا بر نرخ سال ۱۳۸۳ معادل هشت نفر شتر یا ۱۷ میلیون و ۶۰۰ هزار ریال است. بنابراین چنانچه هر یک از شرایط گفته شده یعنی تساوی در سالم بودن، اصلی بودن و محل عضو وجود نداشته باشد یا قصاص موجب تلف جان یا عضو مجرم شود، قصاص اجرا نخواهد شد و تبدیل به پرداخت دیه می شود.
  • در مواردی که اجرای حکم قصاص قطعی باشد، شرط اصلی آن است که نباید اندازه آن بیشتر از اندازه صدمه وارده به شاکی باشد. برای رعایت این شرط، حدود جراحت وارده کاملا اندازه گیری می شود.
  • در قطع و جرح و ضرب عمدی عضو به هنگامی که به هر دلیل امکان قصاص عضو نباشد ( مثلا شاکی رضایت داده باشد یا شرط تساوی محقق نباشد)، در شرایط زیر ضارب به دو تا پنج سال حبس محکوم خواهد شد:
  1. صدمه وارده موجب نقصان یا شکستن یا از کار افتادن عضو مصدوم شود.
  2. صدمه وارده منتهی به مرض دایمی یا فقدان یا نقص یکی از حواس یا منافع مصدوم شود.
  3. صدمه وارده منجر به از بین رفتن عقل مصدوم شود.
  4. قاضی تشخیص دهد که اقدام مجرم باعث اخلال در نظم و امنیت عمومی شده یا موجب شده که وی یا دیگران متجری و گستاخ شوند. اگر صدمات وارده منجر به آسیب های گفته شده نشود ولی مجرم از اسلحه یا چاقو و امثال آن در وارد کردن صدمه استفاده کرده باشد، به سه ماه تا یک سال حبس محکوم می شود. گاهی اوقات درگیری ها به صورت دسته جمعی است. در این موارد قانونگذار برای هر یک از شرکت کنندگان در منازعه، چه آسیب دیده باشند و چه آسیب وارد کرده باشند، مجازات مقرر کرده است و این صرفا به خاطر حضور و شرکت آن ها در درگیری است. در صورتی که منازعه منتهی به نقص عضو شود، هر یک از شرکت کنندگان به حبس از شش ماه تا سه سال و اگر منازعه منتهی به ضرب و جرح شود، هر یک به سه ماه تا یک سال حبس محکوم خواهند شد.

معمولا شرکت کنندگان در منازعه مدعی می شوند که برای میانجی گری یا دفاع از خود وارد درگیری شده اند که اثبات این امر بر عهده آن ها و تشخیص آن با قاضی است. اگر دادگاه اقدام شخصی را دفاع مشروع تشخیص دهد، از مجازات های مقرر گفته شده در بالا معاف هستند.

سوال: چه عملی دفاع و مشروع تلقی می شود؟
جواب: اگر شخصی در مقام دفاع از جان، مال و ناموس خود یا دیگری یا آزادی تن خود یا دیگری در برابر تجاوز یا خطر قریب الوقوع عملی انجام دهد که آن عمل ذاتا جرم محسوب می شود ( مثل قتل، ضرب، جرح و…)، در صورتی اقدام او دفاع مشروع محسوب خواهد شد که:

  • دفاع او متناسب با تجازو و خطر باشد و عمل او بیش از حد لازم نباشد.
  • امکان توسل به مامورین انتظامی بدون فوت وقت ممکن نباشد یا اینکه مداخله آن ها در رفع تجاوز یاخطر موثر نباشد، به عبارت دیگر وجود تمام این شرایط ضرروی و لازم است و عدم تحقق آن ها موجب خواهد شد که دفاع، مشروع تلقی نشود.

دفاع از جان یا ناموس یا مال یا آزادی تن دیگری هنگامی مشروع محسوب می شود که او قدرت دفاع نداشته و نیاز به کمک داشته باشد.
مقاومت در مقابل مامورین امنیتی و انتظامی هنگامی که مشغول انجام وظیفه هستند، دفاع محسوب نمی شود مگر اینکه ثابت شود آن ها از حدود وظیفه شان خارج شده اند و برابر شرایط و اوضاع و احوال بیم آن می رود که عملیاتشان موجب قتل یا صدمه یا تعرض به ناموس شود که در این صورت دفاع جایز خواهد بود.

ضرب و جرح

در صورتی كه  سیلی‌زدن به شخصی منجر به افتادن و شكستن دست وی شود، موضـــوع می‌تواند منطبق با مقررات ماده (۶۱۴) ق.م.ا، باشد
ضرب در لغت به معنی “زدن ” است و از حیث حقوقی به صدماتی گفته می‌شود که وارد کردن آن‌ها موجب از هم گسیختگی ظاهری نسوج و جاری شدن خون از بدن نمی‌شود. از این رو تورم، کبودی، پیچ خوردن مفاصل بدون شکستگی، خونمردگی و .. ، از مصادیق ضرب هستند.

ضرب ممکن است با دست یا پا یا تمام سنگینی بدن و امثال آن یا با استفاده از ابزاری مثل چوب و سنگ باشد. بنابراین ملاک تشخیص وارد کردن صدمه بدون خونریزی، ظاهری است.
اما جرح در لغت به معنی زخم زدن بوده و به آسیب هایی گفته می‌شود که موجب از هم گسیختگی بافت‌ها شده و با خونریزی ظاهری و بیرونی همراه باشد مانند خراشیدگی، بریدگی یا پارگی دست. گاه ممکن است این از هم گسیختگی همراه با شکستگی باشد بنابراین قطع عضو، سوختگی، شکستگی و بریدگی و امثال آن از انواع جرح محسوب خواهند شد.

ایراد ضرب وجرح عمدی

جرم ضرب وجرح درمحدوده آن دسته ازجرائمی كه علیه تمامیت جسمانی اشخاص می باشد، قرارمی گیرد و موضوع آن (اشخاص) تشكیل می دهند.
ماده ۲۶۹ =  قطع عضو و یا جرح آن اگرعمدی باشد موجب قصاص است و حسب  مورد مجنی علیه می تواند با اذن  ولی امر جانی را با شرایطی كه ذكرخواهد شد قصاص نماید.
ماده ۲۷۰ =  قطع عضو یا جرح آن سه نوع است : عمد-  شبه عمد-  خطاء
ماده ۲۷۱ =  قطع عضو یا جرح آن درموارد زیرعمدی است الف : وقتی كه جانی با انجام كاری قصد قطع عضو یا جرح آن را دارد چه آن كار نوعاٌ موجب قطع یا جرح باشد یا نباشد ب :  وقتی كه جانی عمداٌ كاری انجام دهد كه نوعاٌ موجب قطع یا جرح عضو باشد هرچند قصد قطع یا جرح نداشته باشد. ج :  وقتی كه جانی قصد قطع عضو یا جرح را  ندارد و عمل او نوعاٌ موجب قطع یا جرح نمی باشد ولی نسبت به مجنی علیه بر اثر بیماری یا پیری یا ناتوانی یا كودكی نوعاٌ موجب قطع یا جرح باشد و جانی به آن آگاهی داشته باشد.

ماده ۲۹۵ =  ق. م. ا.  در موارد زیر دیه پرداخت می شود .

  • الف : قتل یا جرح یا نقص عضوكه به طورخطاء محض واقع می شود و آن درصورتی است كه جانی نه قصد جنایت نسبت به مجنی علیه را داشته باشد و نه قصد فعل واقع شده بر ا و را مانند آنكه تیری را به قصد شكاری رها كند و به شخصی برخورد كند.
  • ب :  قتل یا جرح یا نقص عضوكه به طورخطاء شبیه عمد واقع می شود و آن درصورتی است كه جانی قصد فعلی  را كه نوعاٌ سبب جنایت نمی شود داشته باشد و قصد جنایت را نسبت به مجنی علیه نداشته باشد مثل طبیبی مباشرتاٌ بیماری را به طورمتعارف معالجه كند و اتفاقاٌ علت جنایت براو شود.

ركن مادی ضرب وجرح عمدی

برای تحقق ركن مادی قطع عضو و جرح شرایطی لازم است

  • الف:  وجود شخص مجنی علیه كه باید انسان زنده باشد.
  • ب: ایراد صدمه یعنی فعل مثبت مادی برروی شخص مجنی علیه اثربگذارد.
  • ج : وسیله ارتكاب جرم كه می تواند وسایل طبیعی مانند مشت زدن- ناخن  فرو كردن و موارد مانند آن باشد یا وسایل اتفاقی مانند سنگ، چوب، خاك كه درحین دفاع یا منازعه بوجود آید یا ناشی از وسایلی كه از قبل تهیه شده است مانند اجسام برنده ، مواد منفجره

درركن معنوی : باید سوء نیت عام و سوء نیت خاص وجود داشته باشد یعنی وسیله ارتكاب جرم و عمل بوجودآمده وکیل سوء نیت عام و نتیجه عمل سوء نیت خاص باشد.

ضرب و جرح جسمی و روحی چیست؟

وقتی صحبت از خشونت می شود اغلب ما قطعاً به اعمالی فکر می کنیم که در بدن درد و صدمه ایجاد می کنند. چنین خشونتی را خشونت جسمی می نامند.
آنچه که احتمالاً به آن فکر نمی کنیم سایر اعمالی است که آنها هم خشونت محسوب می شوند. یکبار هُل دادن شاید خیلی مهم نباشد. ولی اگر یک کودک هر روز هُل داده شود غیرقابل تحمل خواهد بود. خشونت روحی نیز همینطور است. یکبار اذیت شدن سخت است، ولی هر روز فاحشه، زشت یا احمق نامیده شدن اعتماد بنفس را از بین می برد.

ضرب و جرح جسمی

ضرب و جرح جسمی یعنی از سوی یک یا چند نفر مورد خشونت جسمی قرار بگیرید. این خشونت ممکن است بصورت هُل دادن، لگد زدن، ضربه یا سیلی باشد. ضرب و جرح، بعداز دزدی و سرقت از منزل/خودرو، بیشترین جُرمی است که علیه افراد ارتکاب می شود.
پسرانی که مورد خشونت جسمی قرار می گیرند اغلب در یک مکان همگانی و توسط فردی که اورا نمی شناسند، رُخ می دهد. وقتی دختران مورد ضرب و جرح قرار می گیرند اغلب توسط پسری است که اورا می شناسند. اغلب فردی است که دختر با او رابطه دارد یا قبلاً رابطه داشته است.

ضرب و جرح روحی

ضرب و جرح روحی ممکن است بصورت اهانت از طریق کلمات تحقیرآمیز و توهین آمیز، مانند فاحشه، احمق، زشت یا نکبتی باشد. همچنین ممکن است بصورت رفتار یا اعمال توهین آمیز مانند تهدید یا مجبور شدن به کارهائی که احساس می کنید غلط هستند. این اعمال ممکن است به اینصورت باشد که کسی اشیاء دیگری را بشکند برای اینکه اورا به اطاعت وادار کند.
ضرب و جرح روحی کبودی یا سایر صدمات را روی بدن ایجاد نمی کند. از اینرو ممکن است کشف و اثبات آن دشوارتر باشد، ولی درعین حال مانند ضرب و جرح جسمی جُرم شدیدی محسوب می شود. افرادی که کسی را تحت ضرب و جرح روحی قرار می دهند می خواهند اورا کنترل کنند. به اعتماد بنفس، شخصیت، افکار و احساسات عواطف  کسی که در معرض ضرب و جرح روحی قرار گیرد، اهانت می شود.

مشروبات الکلی؟

مشروبات الکلی بطور اتوماتیک با خشونت ارتباطی ندارند. برخی از افرادی که کتک می زنند معتاد به مشروبات الکلی هستند و برخی دیگر نیستند. عده ای فقط وقتی مشروب الکلی نوشیده باشند کتک می زنند. سایرین فقط وقتی کتک می زنند که مست نیستند. از طرف دیگر مشروبات الکلی اغلب بعنوان دلیل توجیهی برای کتک زدن استفاده می شود.

تنبیه مطابق قوانین سوئد ممنوع است

کتک زدن کودک همیشه در سوئد غیرقانونی است. ۱۹۷۹ استفاده از هرنوع خشونت علیه کودکان ممنوع شد. مفهوم این امر آنست که والدین حق ندارند فرزند خودرا بزنند. همه افراد زیر ۱۸ سال کودک محسوب می شوند. سوئد اولین کشوری در جهان بود که خشونت علیه کودکان یا به اصطلاح تنبیه کودکان را ممنوع کرد. هنوز در بسیاری از کشورهای جهان مثلاً در آمریکا و انگلستان، زدن کودک آزاد است. خشونت علیه کودکان در کلیه اقشار اجتماعی، طبقات شغلی و مناطق مسکونی وجود دارد.
 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *