تغییر سن در شناسنامه

ابطال شناسنامه

در دعوای تصیح، متقاضی مدعی است که شناسنامه متعلق به شخص خودش می­باشد ولی بر اثر اشتباه مأمور ثبت، سن واقعی او در شناسنامه قید نگردیده است و یا ممکن است بنا به دلايل ديگری متقاضي شرايط کاهش سن را داشته باشد که برای اطلاعات بيشتر می‌توانيد با شماره تلفن های موسسه تماس حاصل فرمایید.

تغییر سن در شناسنامه

اگر بصورت جدی تصمیم دارید که سن خود را در شناسنامه تغییر دهید مدارک زیر را تهیه کنید و پس از آن با موسسه تماس حاصل فرمایید.

مدارک مورد نياز جهت کاهش یا افزایش سن

  1. اصل شناسنامه و اصل کارت ملي
  2. ۳ قطعه عکس رنگي زمينه سفيد

زمان لازم برای انجام این پروسه (حدودا)

بین ۱ ماه و نیم تا ۳ ماه کاري

مرجع صلاحیت‌دار برای تغییر سن در شناسنامه

  • الف: اگر متقاضی مدعی شود اختلاف سن واقعی او با سن مندرج درشناسنامه اش بیشتر از پنج سال است، باید به کمیسیونی موسوم به کمیسیون تشخیص سن مستقر در فرمانداری شهرستان محل صدور شناسنامه اش رجوع کند. این کمیسیون مرکب استاز: فرماندار یا بخشدار، رییس اداره ثبت احوال محل، پزشک منتخب ، مدیرعامل سازمانبهداری استان و رییس شورای اسلامی شهر یا بخش. ریاست این کمیسیون بر عهده قاضیدادگاه محل است. صاحب شناسنامه تنها یک بار در طول عمر خود حق دارد از این طریقبرای اصلاح سن مندرج در شناسنامه اقدام کند.

این در خواست هم می تواند در جهت افزایش و هم کاهش سن باشد. برای مثال متقاضی می تواند مدعی شود که سن او درشناسنامه ۴۰ سال است ولی سن واقعی اش ۴۶ سال یا ۳۴ سال است. در هر حال این اختلاف سن نباید کمتر از پنج سال باشد.

  • ب: اما اگر متقاضی مدعی شود که سن واقعی او باسن مندرج در شناسنامه اش کمتر از پنج سال اختلاف دارد، دارد باید به دادگستری رجوعکند و با رعایت مقررات و تشریفات مربوطه و تقدیم دادخواست طرح دعواکند.

برای توضیح مقررات به زبان ساده این ادعا را در قالب یک مثالبیان می کنیم.

علی فرزند حسین مدعی است که سن واقعی اش ۳۲ سال است. ایشانمی گوید: در سال ۱۳۵۰ در بجنورد به دنیا آمدم. قبل از تولد من ، والدینم در سال ۱۳۴۸پسری داشتند که به واسطه بیماری از دنیا رفت . اما آن ها از شدت علاقه به آن فرزند،از شناسنامه او برای من استفاده کردند و دیگر برای من شناسنامه نگرفتند و … سنواقعی ام ۳۲ سال است ولی از حیث شناسنامه ۳۴ سال سن دارم و …

 

اخذ شناسنامه

ابطال شناسنامه

هر یک از اشخاص زیر می توانند با مراجعه به ادارات ثبت احوال سراسر کشور نسبت به تنظیم درخواست صدور شناسنامه المثنی (فرم شماره ۲) به لحاظ فقدان یا از بین رفتن آن اقدام نمایند.

هر یک از اشخاص زیر می توانند با مراجعه به ادارات ثبت احوال سراسر کشور نسبت به تنظیم درخواست صدور شناسنامه المثنی (فرم شماره ۲) به لحاظ فقدان یا از بین رفتن آن اقدام نمایند.

  1. اشخاص ۱۸ سال به بالا .
  2. افراد کمتر از ۱۸ سال که دارای حکم رشد باشند .
  3. پدر یا جد پدری با ارائه شناسنامه خود جهت فرزندان کمتر از ۱۸ سال .
  4. مادر تا زمانی که در قید زوجیت پدرصاحب شناسنامه ( فرد کمتر از ۱۸ سال ) باشد با ارائه شناسنامه خود .
  5. سرپرست قانونی ( قیم ، امین ، وصی ) برای افراد صغیر و محجور با ارائه مدارک مستند که سمت او احراز شده باشد .

 مدارک مورد نیاز جهت اخذ شناسنامه

  1. دریافت فرم استشهادیه از ادارات ثبت احوال سراسر کشور(فرم شماره ۳) .
  2. تکمیل فرم استشهادیه مذکور و تصدیق امضاء یکی از گواهان در دفتر خانه اسناد رسمی .
  3. دو قطعه عکس ۴×۳ تمام رخ جدید با درج مشخصات سجلی (نام ، نام خانوادگی)، شماره شناسنامه ، تاریخ تولد ، محل صدور) در ظهر آن برای اشخاص ۱۵ سال به بالا
  4. اصل و تصویر مدارک عکسدار از قبیل ( گذرنامه ، کارت پایان خدمت وظیفه عمومی یا معافیت ، گواهینامه رانندگی ، کارنامه عکسدار دوره های تحصیلی راهنمایی به بالا ، معرفی نامه عکسدار محصلین از سوی مدرسه ای که مشغول تحصیل می باشند یا کارت شناسایی عکسدار کارکنان دوائر دولتی با ذکر مشخصات سجلی ) الزامی است .
    ضمنا” پس از تطبیق اصل و تصویر مدارک معتبر یاد شده اصل مدارک مسترد می گردد . چنانچه صاحب شناسنامه فاقد هر یک از مدارک مذکور در بند ۴ باشد از طریق معرفی وی به نیروهای انتظامی ، درخواست تأیید عکس خواهد شد .
  5. اصل وتصویرسند ازدواج و طلاق (حسب مورد) وشناسنامه فرزندان درصورت تآهل که پس از تطبیق، اصل مدرک مسترد می گردد .
  6. فیش بانکی به مبلغ ۰۰۰‚۱۰۰ ریال نزد هر یک از شعب بانک ملی ایران بنام سازمان ثبت احوال کشور .
    چنانچه برای بار دوم و به بعد شناسنامه مفقود شده باشد میزان مبلغ واریزی به بانک ۰۰۰‚۲۰۰ ریال خواهد بود .

توصیه های ضروری در خصوص اخذ شناسنامه

  1. شناسنامه سند هویت شماست، برای حفظ حقوق خود بدقت از آن نگهداری کنید .
  2. مشخصات شناسنامه ای خودرابخاطربسپارید تادرموقع ضرورت دسترسی به سوابق سجلی شما آسانتر باشد.
  3. هرگونه تغییر و تحریف در شنــاسنامه یا سوء استفاده از آن جـرم است و مجرم تحت تعقیب قانونی قرار می گیرد .
  4. بهنگام دریافت شناسنامه از صحت مندرجات آن اصمینان حاصل نمایید .
  5. صدور شناسنامه مجدد محدودیت قانونی دارد لذا در حفظ و نگهداری آن دقت لازم را معمول فرمائید .
  6. درج هرگونه مهر ، نشانه ، نوشتار در شناسنامه توسط هر یک از ارگانها و نهادها و مؤسسات دولتی و بخش خصوصی باستثناء سازمان ثبت احوال کشور دفاتر اسناد رسمی ازدواج و طلاق ، نمایندگی های دولت جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور ، اداره تشخیص هویت و پلیس بین الملل و اداره کل انتخابات ممنوع و متخلف از این امر تحت پیگرد قانونی قرار خواهند گرفت .
  7. ودیعه گرفتن و ودیعه گذاردن شناسنامه تحت هر شرایطی ممنوع است .

 

ابطال شناسنامه

ابطال شناسنامه

ابطال شناسنامه فعلی و تقاضای صدور شناسنامه‌ی جدید باید متکی بر دلایل قانع کننده باشد

معمولا ابطال شناسنامه برای کم کردن سن صورت می‌گیرد و در این حالت، خواهان مدعی می‌شود که به عنوان مثال شناسنامه فعلی متعلق به برادرش است و والدین پس از فوت او، آن را باطل نکرده‌اند.

در این راستا باید شهودی معرفی شوند و از طرف دادگاه نیز مساله به پزشکی قانونی برای تشخیص صحت ادعا ارجاع می‌شود.

 

گواهی انحصاروراثت

حصر وراثت

بصورت خلاصه فرایند دریافت گواهی انحصاروراثت را شرح می دهیم.

چگونه و با طی چه فرایندی می توانیم گواهی انحصار وراثت از دادگاه بگیریم

بر اساس قانون مدنی، پس از فوت متوفی، موضوع توسط اداره ثبت احوال در رایانه ثبت گردیده و سپس شناسنامه آن فرد باطل و گواهی فوت صادر می شود.

گام اول: گروه وکلای یاسا برای اخذ گواهی فوت اقدامات قانونی را انجام می دهد.

گام دوم: گروه وکلای یاسا پس از تکمیل فرم مخصوص انحصار وراثت، اسامی افرادی که از متوفی ارث می برند را با مشخصات کامل و نسبت آنها با متوفی در آن فرم درج می کند و گواهی فوت متوفی را پیوست می نماید.
مدارک لازم در این مرحله:

  1. پر کردن گواهی انحصار وراثت
  2. گواهی فوت متوفی
  3. پیوست اصل و کپی شناسنامه و کارت ملی

گام سوم: وکیل همراه دو شاهد به دفتر اسناد رسمی مراجع می کند تا شهود با گواهی امضا، وراث را تایید نمایند.

گام چهارم: وکیل فهرست کل اموال و دارایی های منقول و غیر منقول متوفی را به اداره دارایی منطقه محل سکونت فرد فوت شده ارائه داده تا گواهی مالیات بر ارث را دریافت کند.

گام پنجم: طبق ماده ۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی وکیل همراه با مدارک به دادگاه محل سکونت مراجعه کرده و درخواست صدور گواهی انحصار وراثت را در دادخواستی نوشته و به قاضی ارائه می دهد.

گام ششم: قاضی پرونده پس از بررسی اسناد و مدارک، دستور چاپ یک نوبت آگهی در یکی از روزنامه های کشور را با هزینه فرد متقاضی (موکل) صادر می کند تا در مدت یک ماه اگر فردی اعتراض و یا ادعایی درباره این پرونده و اموال فرد متوفی داشته باشد، به دادگاه مراجعه کند و حقی از کسی ضایع نشود.
قاضی پس از این مدت اگر کسی ادعایی نداشت، به استناد دلایل و مستندات پرونده با صدور گواهی انحصار وراثت، سهم الارث وراث را بر اساس نشبت آنها با متوفی صادر خواهد کرد.

تمامی مدارک لازم جهت گرفتن گواهی انحصار وراثت از قاضی دادگاه

  1. گواهی فوت متوفی
  2. فرم انحصار وراثت
  3. گواهی مالیات بر ارث
  4. شناسنامه و کارت ملی (کپی و اصل) متقاضیان دریافت ارث
  5. استشهادیه شهود که به تایید یکی از دفاتر اسناد رسمی رسیده باشد.

مهم : اگر فردی پس از صدور گواهی انحصار وراثت به حکم دادگاه اعتراض داشته باشد، پرونده برای رسیدگی به ادعای آن فرد به دادگاه تجدید نظر ارجاع خواهد شد.

 

حصر وراثت

حصر وراثت

با وصول درخواست حصر وراثت به شورای حل اختلاف، این امکان وجود دارد که اشخاص ذینفع به جهاتی ازجمله، تعداد وراث باقیمانده ازمتوفی یا اعتراض به نسب آنها نسبت به متوفی یابه زوجیت همسر مورد ادعای ذکر شده در درخواست و یا اصل نکاح و یا طلاق وی یا وقوع اختلاف در وصیت نامه ابرازی مطرح گردد.

دراین صورت شورای حل اختلاف ،وقت رسیدگی تعیین وبا تشکیل جلسه و دعوت از طرفین صرفا نسبت به اعتراض به تعداد ورثه رسیدگی های مقتضی را معمول نموده و نسبت به اعتراض واصله دراین باره نفیا یا اثباتا اتخاذ تصمیم می نماید و نسبت به سایر موارد اعتراض چون رسیدگی به آنها ازخصایص ذاتی دادگاههای عمومی اختصاص یافته به امور خانواده می باشد باصدور قراراناطه موقتا پرونده ازجریان رسیدگی خارج شده و شورا معترض راهدایت وارشاد قانونی نموده تا در صورت بقاء دراعتراض خود به دادگاههای موصوف مراجعه نماید، بدیهی است دادگاه عمومی خانواده با تقدیم دادخواست معترض، درباره هر یک ازجهات مورد نظر خواهان، رسیدگی و حکم مقتضی درباره اختلاف طرفین صادر و نسبت به صدور گواهی انحصار وراثت، متقاضی را به مرجع صالح (شورای حل اختلاف) هدایت قانونی می نماید واین بار با طرح درخواست انحصاروراثت وعدم اعتراض گواهی مزبور طبق مقررات مربوط به حصر وراثت صادر خواهد شد.

  • اشخاصی که حق اعتراض به درخواست حصر وراثت دارند

  1. شخص ذینفع بر طبق مواد۳۶۹ و۳۶۲ قانون امورحسبی می تواند درمقام اعتراض به گواهی تصدیق انحصار وراثت مبادرت ورزد، ماده ۳۶۹ قانون امورحسبی دراین باره می گوید: درمورد ماده ۳۶۴(منظورگواهی حصروراثت)اشخاص ذینفع می توانند به درخواست تصدیق وهمچنین به تصدیقی که درموضوع وراثتصادر می شود ،اعتراض نمایند ورای دادگاه دراین خصوص قابل پزوهش وفرجام است ،بدین ترتیب دراجرای ماده ۳۶۲همان قانون ،درصورت وصول اعتراض ازناحیه معترض ذینفع ،شورای حل اختلاف جلسه ای برای رسیدگی به اعتراض معین نموده ،وبه معترض ودرخواست کننده تصدیق اطلاع می دهد ودرجلسه پس از رسیدگی حکم خواهد داد،این حکم برابر مقرارت قابل تجدید نظر است.
  2. دادستان عمومی محل اقامتگاه متوفی

دادستان عمومی درهرزمان که مطلع شود واحراز نماید متوفی بلا وارث است ودرخواست متقاضی انحصاروراثت  فاقد مبنای قانونی است  قانونا مکلف است درمقام اعتراض به درخواست مزبور برآید وازصدور گواهی حصر وراثت ،به نفع متقاضی خودداری بعمل آورد ،همچنین تازمانیکه برای شخص محجور ،قیم وبرای غایب امین نشده باشد،دادستان می تواند ازجانب محجور ،قیم وبرای غایب امین معین نشده باشد ،دادستان می تواند ازجانب محجور وغایب به درخواست انحصار وراثت اعتراض کند،درصورتیکه اعتراض دادستان به جهتی ازجهات قانونی مردود اعلام گردد،مشارالیه بعنوان مدعی العموم حق دارد قانونا ازرای به رد اعتراض وی از مرجع صالح تجدید نظر خواهی نماید.

  • چگونگی رسیدگی به دعوی اعتراض به درخواست حصر وراثت

بااطلاع یافتن شخص یا اشخاص ذینفع ویادادستان عمومی محل اقامتگاه متوفی ازطرح درخواست گواهی انحصار وراثت ازجانب ورثه مدعی وراثت ازمتوفی ،اعتراضشان مطابق اصول ومقررات  مورد رسیدگی قرار می گیرد ،بدین ترتیب که ازمعترض ،بعنوان مدعی ،دلایل ومدارک اعتراض وی خواسته می شود ومی بایست جهت یا جهات اعتراض خود را که به درخواست حصر وراثت متقاضی دارند، به روشنی مطرح نمایند، بعنوان مثال، ممکن است دادستان با شناختی که ازمرحوم متوفی دارد مطمئن است که متوفی فاقد هرگونه وارث می باشد ومتقاضی انحصار وراثت نیز هیچگونه دلیل ومدرک مثبته ای که دلالت بروراثت ویا انتساب نسبی یا سببی اش بعنوان موجب قرابت با متوفی باشد ارائه نکرده باشد،ویا اینکه مفاد اعتراض شخص ذینفع این باشد که تمامی  ماترک به جای مانده ازمتوفی با مدارک ومستندات محکمه پسندی که دراختیار دارد حتی تکاپوی دیون وبدهی های مسلم وممتازه متوفی راندارد تا چه رسد به اینکه متقاضی بخواهد بعنوان میراث ،آنها راتصاحب نماید ،بنابراین ضرورت دارد موارد اعتراض کاملا مشخص ومورد بررسی  قرارگرفته وبه اثبات برسد  ،آنگاه شورای حا اختلاف درخصوص اعتراض مطروحه حکم مقتضی راحسب مورد درپذیرش وراثت متقاضی ویا استحقاق وی نسبت به ماترک ،نفیا یا اثباتا صادر می دارد ودرهر حال صادره قابل اعتراض درمرجع تجدید نظر می باشد ورای مرجع تجدید نظر در غیر ازموارد خلاف بین شرع ویا قانون قطعی خواهدبود.

  • اعتراض به گواهی انحصار وراثت

چنانچه درمرحله درخواست گواهی حصروراثت ،اعتراضی واصل نشود ،لیکن پس ازصدور گواهی یا تصدیق انحصاروراثت ،ممکن است ،فردیا افرادی که ازگواهی حصر وراثت متضرر می شوند درمقام اعتراض به گواهی صادره برآیند ،این اعتراض گاهی درباره عدم ذکرنام یکی ازوراث است که می تواند با اسناد ومدارک مسلم الصدور وراثت خویش رانسبت به متوفی به اثبات برساند ویا احدی ازورثه یا ذینفع استحقاق خودرا نسبت به میزان سهم الارث تعیین شده درگواهی صادره اعتراض داشته باشد ویا دادستان دراجرای مقررات مواد ۳۶۷و۳۶۸ازقانون امورحسبی قانونا ملزم به طرح اعتراض درمقام مدعی العموم به گواهی حصروراثت صادره می باشد .

  • ارائه وصیت نامه به شورای حل اختلاف

هرشخص متوفی شرعا وقانونا حق دارد حتی برای بعد ازوفات خودش دستورات و درخواست ها ویاقول معروف وصایایی، را اعم از وصیت های عهدی یا تملیکی به نفع فرد یا افرادی که مورد علاقه اش می باشد تعیین نماید و یا کسی را بعنوان وصی خود معرفی کند، درآگهی های حصروراثت ازمطلعین درخواست می شود هرکس وصیت نامه ای ازمتوفی اعم ازرسمی و یا سری و یا عادی دارد در جریان رسیدگی به درخواست گواهی انحصار وراثت جهت ملاحظه شورای حل اختلاف و یا متقاضی درخواست و سایر افراد ذینفع ارائه دهد و شورا گواهی انحصار وراثت را با رعایت مفاد وصیت نامه ابرازی صادره می کند.

ارث

ارث حکیم صدرا

ارث ازجمله آن مباحث وموضوعات حقوقی است که هر انسانی در طول عمرخود خواه، ناخواه با آن رودر رو میشود وانسان را از سایر موجودات متمایز میسازد.

به جای گذاشتن ارث برای خویشان وبازماندگان است میراث انسان ها هر چند شامل دو جنبه مادی و معنوی می باشد اما آنچه که با به زبان آوردن کلمه ارث در اذهان متبادر می گردد بعد مادی قضیه است.

بی شک گرانبهاترین میراثی که انسان هابرای فرزندان ونسل پس از خود بر جای می گذارند علوم وتجربیات آنهاست با این وجود چه بسیارند خانواده هایی که برسرتقسیم مال وثروت پدران خود دچار اختلاف شدید می شوند که برخی اوقات موجب خسارت های جبران ناپذیری می شود این امر قانون گذاران تمام کشورها رابرآن داشته تا در مورد ارث و نحوه تقسیم آن در بین بازماندگان قوانین ومقرراتی وضع نمایند ودستگاه های قضایی را موظف گردانند تا بر حسن اجرای این مقررات نظارت داشته باشد. کشور ما از این قائده مستثنئ نیست ودر قانون  مدنی برای این موضوع تدابیری اندیشیده شده است.

تعریف ارث

ارث در لغت به معنای مالی است که از متوفی باقی مانده ودر اصطلاح انتقال دارایی شخص متوفی به بازماندگان می باشد که این امر بدون اراده متوفی و بازماندگان او صورت می گیرد.معنای دیگر آن انتقال غیر قرار دادی چیزی ازشخص به شخص دیگراست.  فقیهان به پیروی از قرآن کریم از ارث به فریضه وفرض  نیز تعبیر کرده اند.

محاسبه ارث آنلاین

یکی از سرویس هایی که توسط این سایت به هموطنان عزیز ارائه میشود محاسبه ارث آنلاین میباشد که دیگر نیازی به محاسبه ی آن و خواندن فرمول های محاسبه و مطالعه ی قواعد آن نمیباشد و شما میتوانید با مراجعه به قسمت محاسبه ارث آنلاین و مشخص کردن ورثه سهم الارث هر یک از وراث را به طور دقیق محاسبه نمایید.

برخی اصطلاحات حقوقی در خصوص ارث

  • متوفی : کسی که فوت کرده است
  • ترکه : مالی است که از متوفی باقی مانده است.
  • وارث : شخصی است که از متوفی ارث می برد.
  • نسب عبارت از ارتباط واتصال فردی به دیگری به ولادت شرعی.
  • خویشان نسبی : عبارت است از وابستگی شخصی به شخص دیگرازطریق ولادت چه مستقیم باشد مانند رابطه پسرو مادر چه با واسطه باشد مانند رابطه برادر که به واسطه پدر با یکدیگر خویشاوند هستند.
  • خویشان سببی : خویشاوندی بین دو نفر که در اثرازدواج به وجود می آید. مثل رابطه داماد با مادرهمسریا خواهر زن

اقسام ورثه ( اشخاصی که به موجب نسب ارث می برند سه طبقه اند )

  1. طبقه اول : پدر، مادر، فرزند و نوه در صورت نبودن فرزند. به قول مشهور، نوه با وجود پدر و مادر میّت ارث می‌برد.
  2. طبقه دوم :پدربزرگ و مادر بزرگ پدری و مادری هرچه بالا روند، برادر و خواهر پدری یا مادری و یا پدری و مادری و فرزندان آنان. در این طبقه، وارث نزدیک، مانع ارث بردن وارث دور می‌شود.برای مثال، با وجود جدّ و جدّه، پدر ایشان و با وجود برادر و خواهر، فرزندان آنان ارث نمی‌برند؛ هر چند فرزندان آنان با وجود جدّ و جدّه ارث می‌برند.
  3. طبقه سوم :عمو، عمّه، دایی و خاله و فرزندان آنان در صورت نبودن ایشان، جز یک صورت که پسر عموی پدری و مادری با عموی پدری با هم باشند. در این فرض، عموزاده بر عمو مقدّم است.از جمله وارثان این طبقه – در صورت نبودن عمو، عمّه، دایی و خالۀ میّت و فرزندانشان – عمو، عمّه، دایی و خالۀ پدر میّت است.
  • اگر طبقه اول زنده باشد طبقه دوم ارث نمی برند وهمچنین اگر طبقه دوم فقط زنده باشد طبقه سوم ارث نمی برند به عنوان مثال شخصی می میرد و دو سال پس از او پدرش می میرد بنابراین فرزند وی دیگر ارث از پدر بزرگ نمی برد.
  • نکته ارث زن : زن از شوهر در صورت داشتن فرزند یک هشتم ارث می برد وچنانچه آن مرد سه یا چهار همسرعقد دائم داشته باشد فقط همین یک هشتم  بین آنان تقسیم می شود.و اگرزن از شوهرش فرزند نداشته باشد یک چهارم ارث می برد وهمچنین اگر چند همسر داشته ،فقط همین یک چهارم میان زنان تقسیم می شود . وزنی که در اثر ازدواج منقطه علقه زوجیت دارد از همسر متوفایش ارث نمی برد و اراده شوهر چنانچه اینگونه باشد که همسرش صیغه اوست ارث از او ببرد اثر قانونی ندارد.
  • نکته ارث مرد : مرد از زن در صورتی که زن فرزند نداشته باشد یک دوم ارث می برد و در صورتی که زن فرزند داشته باشد یک چهارم ارث می برد. و اگر زن بمیرد  و وراثی نداشته باشد شوهر تمام ترکه زن را به ارث می برد. ولی اگر شوهر بمیرد و وراث نداشته باشد زن همان نصیب خود را می برد. و بقیه دارایی شوهر او همانند ترکه بی وراث،  به دولت داده می شود.
  • در مورد جنین  اگر جنین دنیا بیاید و فقط  یک گریه کند و بمیرد ارث می برد وتا زمانیکه دنیا نیامده موروثی بمیرد در آن هنگام که تقسیم ما ترک می کنند سهم یک پسر را برای او کنار می گذارند.

طبق ماده ۱۱۵۹ قانون مدنی هر طفلی که پس از انحلال نکاح متولد شود ملحق به شوهر اوست مشروط به اینکه مادز هنوز شوهر نکرده واز تاریخ انحلال نکاح تا روز  ولادت بیشتر از ده ماه گذشته باشد، مگر انکه ثابت شود از تاریخ نزدیکی تا زمان ولادت کمتر شش ماه ویا بیش از ده ماه گذشته باشد. ویا شک  در مورد تاریخ فوت دو نفر که در یک زمان مرده باشند  در این خصوص مطابق ماده ۸۷۴ قانون مدنی اگر اشخاصی  که بین آن ها  توارث باشد بمیرند و تاریخ فوت یکی از آن ها معلوم و دیگری از حیث تقدم وتاخر مجهول باشد، فقط آن که تاریخ فوتش  مجهول است از دیگری ارث می برد. مثلا دو نفر در دریا در یک کشتی غرق شده بمیرند ویکی از آنان به طریقی مشخص شود که در چه زمانی مرده، آن دیگری مشخص نشود آن که تاریخ مرگش نامشخص است ارث می برد.

فرزند واندگی ، کودک فرزند خوانده از رحمت حضانت و ولایت افاق در حکم فرزند خانواده است اما فرزند خوانده از زن وشوهر ارث نمی برد وپدر ومادر از زمره وراث فرزند خوانده محسوب نمی شود.

ارث زن از اموال غیر منقول

مجلس شورای اسلامی، در بهمن ماه ۱۳۸۷(ه.ش)مواد ۹۴۶ و ۹۴۸ قانون مدنی ایران را اصلاح کرد. با این اصلاح و سهیم کردن زوجه در قیمت زمین، تحولی چشم‌گیر در حقوق ارث زوجه از اموال شوهر به وجود آمد. این تحول، بیش از هر چیز مدیون اظهار نظر صریح یکی از فقهای معاصر است که زمینه مناسب را برای ارائه طرح از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی  فراهم ساخت.در. قانون مدنی، مصوب سال ۱۳۰۷( هـ .ش) به پیروی از نظر مشهور فقهای امامیه‌‌‌‌‌، زن از عین و قیمت زمین محروم است و تنها مستحق دریافت قیمت ابنیه و اشجار می‌باشد. با اصلاح مواد فوق، زمین نیز مشمول سهم زن از اموال شوهر شد. در عین حال، زن از قیمت اموال غیر منقول بهره‌مند  می شود، اما از عین آن محروم است. هر چند در ماده ۹۴۸ اصلاحی نیز کماکان بر حق زن از استیفای از عین اموال غیر منقول، در صورت امتناع سایر ورثه از ادای قیمت تأکید شده است، اما به نظر می‌رسد قانونگذار باید میان زوجه‌ای که از شوهر دارای فرزند است و زوجه بدون فرزند تفکیک قائل می‌شد و زوجه دارای فرزند از شوهر را مستحق دریافت عین می‌دانست.

موجبات انتقال ارث

  1. متوفی مالی به جا مانده باشد.
  2. باید بین موروث ووارث رابطه ی خویشاوندی وجود داشته باشد این قرابت وخویشاوندی ممکن است سببی یا نسبی باشد در رابطه نسبی ارث به وارث تعلق می گیرد در رابطه سببی زوجیت دائم موجب ارث می شود.
  3. موروث فوت کرده باشد و وارث در زمان مرگ او زنده باشد.
  4. جنینی که در شکم مادر است به شرط ان که زنده متولد شود از موروث خود ارث خواهد برد.
  5. وارث مسلمان از موروث کافر ارث می برد ولی کافر از مسلمان ارث نمی برد.

موانع ارث

از اموری که مانع ارث می شود:

  1. «قتل» قاتل از مال مقتول ارث نمیبرد مگر در خطای محض که از مال میت ارث می برد؛ ولی از دیه ی آن ارث نمی برد.
  2. «لعان» کودکی که در مورد آن لعان شده است با پدر و خویشاوندان او توراث ندارد؛ ولی با مادر و خویشاوندان مادری توراث دارد.
  3. «تولد از زنا» بین فرزندی که از زنا متولد شده، و پدر و مادرش «توراث» وجود ندارد؛ یعنی متولد از زنا از پدر ومادر، وپدر ومادر از او ارث نمی برند.
  4. «کفر» هیچ کافری حق ندارد از مسلمان ارث ببرد؛ چه کافر اصلی باشد چه مرتد.
  5. «رقّیّت» بَرده از مال فرد آزاد، ارث نمی برد.

گاهی به خاطر بروز مانعی سهم وارث  ازحد اعلی به حد ادنی تنزل می کند به عنوان مثال وجود فرزند، موجب کاهش سهم شوهر از نصف به یک چهارم و سهم زن از یک چهارم به یک هشتم می شود فقها از این نوع مانع به حجب نقصان تعبیر کرده اند.

اگرکسی فوت کرد و ازخود مالی به جا گذاشت پس ازبر داشت هزینه های کفن و دفن میت و تجهیز آن مانند سدر کافور هزینه حمل جنازه …باقی مانده بین وراث می شود.

مقایسه مبانی ارث

ارث در میان امپراطوری روم

بر اساس عقیده پدرسالاری میراث میت را مخصوص فرزندان پدری دانسته و فرزندان مادری را محروم می کردند تا ثروت از دست گروه اول خارج نشود. اما بعد از مدتی به این نتیجه رسیدند که باید ثروت میت بین همه تقسیم شود. مثلا وقتی مادری فوت می کرد واموالی را از پدرش ارث برده بود آن ثروت به فرزندان خودش به ارث نمی رسید بلکه برادران و خواهران او وارث می شدند.

ارث در میان فراعنه و یونانیان

در دوران حکومت  فراعنه مصر، ثروت حاصل از کار افراد، ملک پادشاه بود و پس از مرگ هر انسان، تمام ثروت او در اختیار پادشاه قرار می گرفت. تا آ نکه  پادشاه باکوربوس در قرن ۸ ق.م آن را تغییر داد و قانون انتقال ارث به بزرگترین فرزند پشر را تصویب کرد. در یونان قدیم اموال و ثروت انسان ها ملک عموم جامعه بود و هر انسان نماینده جامعه در اداره  آن ها  تلقی می شدو لذا ثروت  او هم پس از مرگ  در اختیار جامعه قرار می گرفت و پسر ارشد نمایندگی جامعه را در اداره میراث متعهد می شد. مصریان ویونانییان در دوره دوم ارتقای فرهنگی خویش به این نتیجه رسیدند  که نمی توان  دل بستگی  شدید  هر انسان را به اموال و دست رنج خویش و فرزندان خود را نادیده  گرفت. بی توجهی  حکومت به این واقعیت انگیزه کا ر وتلاش را نابود ساخته و بذر خصومت وعناد را در قلوب  مردم می کارد. لذا قانون انتقال میراث به بزرگترین پسر میت تصویب و اجرا کردند.

ارث در میان شریعت یهود

یهودیاد بر اساس مرد گرایی قانونی تصویب کردند که تا وقتی مردی از ورثه وجود دارد زنان اعم از همسر دختر عمه خاله اصلا ارث نمی برند و میراث باید ورثه ذکور تقسیم شود. در توارث نوشته شده بنی اسرائیل را خطاب کرده بگو اگر کسی بمیرد و پسری نداشته باشد ملک او را به دخترش منتقل کنید.

ارث در آیین مسیحیت

درآیین مسیحیت چون بر اساس معنویت واخلاق و آخرت گرایی بناشده است انجیل شریعت وقانون وفقه مستقل ومشخصی را ارائه نکرده ولذا ارباب کلیسا مسیحیان را به شریعت یهود ارجاع دادند.

ارث از منظر جاهلیت

در عربستان جاهلی قوانین متفاوتی در قبایل اجرا می شده است یکی از قوانین آن بود که مقتدرترین و جنگجوترین افراد بازمانده وارث ورثه میت می شدند. معمولا زنان و کودکان در آن محیط از ارث محروم بودند. عرب جاهلیت به خاطر ضعف جسمانی زن مخالف ارث بردن زن بود وتا پای مردی ولو در طبقات بعدی در میان بود به زن ارث نمی داد. علت اصلی محرومیت زنان از ارث جلو گیری از انتقال ثروت خانواده ای به خانواده ی دیگر بوده است. علت دیگر ضعف قدرت سربازی زن است. اعراب گاهی زن میت را جزو اموال و دارایی او به حساب می آورند و سهم الارث  او را تصاحب می کردند. اگر میت پسری از زن دیگری داست آن  پسر می توانست به علامت  تصاحب  جبه ای بر روی آن زن بیاندازد و و او را از آن خودش بشمارد بسته به میل او بود که آن زن را به عقد خودش در آورد و یا او را به زنی به شخص دیگری بدهد  و از مهر او استفاده کند. این رسم نیز منحصر به اعراب نبوده است و قرآن آن را منسوخ کرد.

ارث در منظر اسلام

در نظام حقوقی اسلام سهم الارث مرد دو برابر زن است.البته در پاره ای از فروع و مشتقات موارد میراث سهم مرد و زن متفاوت می شود به گونه ای که گاهی مساوی وحتی در موارد نادری سهم زن بیش از مرد می شود. به هر حال سهم مرد دو برابر سهم زن نیست مزیتی اقتصادی که در این جا به مرد تعلق گرفته است با توجه به مزایای اقتصادی که در اسلام  نصیب زن شده قابل توجیه است. در واقع مال الارث سرمایه ای است که می تواند در زمینه های گوناگون اقتصادی به کار افتد وسبب گردش سریع تر چرخ های اقتصادی جامعه شود وبرای صاحب خود  سودآور باشد. پس اگر سهم زن ومرد از آن مساوی باشد نیمی از سرمایه اقتصادی و مالی جامعه راکد خواهد ماند. چون زنان به طور معمول نمی توانند در امور اقتصادی همانند مردان فعال باشند. مرد مخارج فراوانی بر عهده دارد مهریه ی همسر،هزینه زندگی اعضای خانواده، پرداخت مزد کارهای زن مانند شیر دهی در حالی که برعهده  زنان هیچ خرجی نیست .مرد برای تحصیل درآمدی که بتواند پاسخگوی این همه مخارج باشد باید سرمایه ی بیشتری در اختیار داشته  باشد تا با به کار انداختن آن سود کافی به دست آورد. پیداست که سهم الارث بیشتر، مرد را در رسیدن به این مقصود کمک می کند.

تذکر در بسیاری از جوامع بشری چه گذشته چه حال  زنان از ارث بی نصیب بوده و هستند در پاره ای از جوامع، حتی زنان، خود نیز مانند اموال به ا رث می رسیده اند اما در اسلام تصریح شده که زن افزون بر این که مال الارث نیست، مانند مرد ارث می برد؛ البته سهم آن ها  به سبب مصالحی فرق گذاسته شده است. علت اینکه اسلام سهم الارث زن را نصف سهم الارث مرد قرار داده وضع خاصی است که زن از لحاظ مهرونفقه وسربازی و برخی قوانین جزایی دارد.
دین مبین اسلام قوانین ارث را بر مبنا وپایه های ارزشی  بنا نموده،که در زیر به آن اشاره می شود:

  1. انطباق قانون ارث با علاقه فطری به مال وفرزندانوبستگان:خدایی که آفریننده گرایش های ذاتی و فطری انسان هاست و حتی قانونی را برای زندگی انسانی تشریع می کند.بالطبع منطبق ترین قانون با گرایش های فطری اوست.
  2. توزیع ثروت و عدم تمرکز مال و ثروت از نظر اسلام: امکاناتی است که باید تک تک افراد بشری آنرا ابزار رفاه و تکامل خویش قرار دهند لذا با تمرکز ثروت و انباشتن در اختیار افراد معدود مخالفت کرده است.
  3. عدالت در توزیع بر اساس احتیاج :در نظام میراث اسلامی که نظام کامل و منسجم است معیار های معدودی لحاظ شده که یکی از مهمترین آنها میزان نیاز است.از جایی که در نظام کامل آیین اسلام مسئولیت سنگین تامین نیاز های اقتصادی خانواده بر عهده مرد نهاده شده تا مرد بتواند با توانایی بیشتر بدنی اش در آمد بیشتری کسب نموده و زن از این فراغت جهت تربیت فرزندان واداره شئون داخل منزل بهره گیرد.

بالطبع در قانون ارث هم سهم مرد دو برابر سهم زن  قرار داده شده است،یعنی پسر میت دوبرابر دختر و نیز شوهر دو برابرزن از همسرش ارث می برد.

اسلام عادلانه ترین نظام میراث برای زنان

با نگاه جزئی نگرانه در خصوص تقسیم ارث بین زن و مرد زن سهم  کمتری از مرد می برد، اما این نگاه احول است ودر یک نگاه جامع به قوانین اقتصادی اسلام به زن و مرد ممکن است احساس شود که شاید در مجموع  محبت بیشتری به زن شده است، زیرا مرد در برابر دربرابر همین یک امتیاز ارثی همه مسولیت های اقتصادی به شانه اش نهاده شده است. او باید اولا نیازمندی های شخصی خود ونفقه همسرش را تامین کند و نیز هزینه های فرزندان وحتی والدین ناتوان به عهده او  می باشد،علاوه بر همه اینها مهریه ای هم به همسرش کند در حالی که هر دو در بهره وری جنسی از یکدیگر شریکند قطعا آن مقدار میراث افزوده اصلا برای این همه هزینه کافی نبوده و باید معمولا مرد چند برابر آن سهم الارث اضافه کار کند، در حالی که زن نه تنها هیچ وظیفه ای در تامین نیازهای دیگران (شوهر،فرزندان،والدین،مهریه) برعهده اش نیست بلکه حتی مخارج شخص خودش را بر عهده اش ندارد، در واقع همان سهم الارث یک دوم هم که به او می رسد کاملا اضافه بر نیازهای رایج اقتصادی اوست.مدعیان تساوی مرد وزن در ارث وهمه حقوق دیگر از این نکته غافلند که اگر سهم الارث زن به اندکی افزایش مساوی مرد گردد و متقابلا زن موظف می شود که وظایف اقتصادی هم چون مرد داشته باشد، در این صورت نه تنها تمام هزینه زندگی خودش راباید با همین افزایش اندک   تامین نماید، بلکه از زندگی راحت به صحنه پرهزینه و پر درد سر منتقل خواهد شد. با توضیحات فوق روشن شدکه اگر تمام قوانین اقتصادی نظام اسلامی  در مورد زن ومزد  اعم از میراث ونفقه ومهرو… باهم به صورت یک مجموعه در نظر گرفته شود، احساس خواهد شد که نه تنها عادلانه ترین بلکه مهربانانه ترین جهت گیری به زن در قانون اسلام انجام گرفته است. در نتیجه باید گفت :سرنوشت ارث بری زن در طول ترخ همیشه دچار افت و خیز وافراط وتفریط ها بوده و هیچ گاه ظوابط حکیمانه ای برای این موضوع دربین حکومت ها و آیین ها تدو ین نشد اما حقوق زن همیشه در اسلام مورد توجه قرار گرفته است.

مواردی که زن همتای مرد ارث می برد عبارت است از

  1. پدر و مادر میت در صورتی که میت فرزند داشته باشد که هر کدام از ابوین یک ششم می برند و سهم پدر در خصوص فرض مزبور از مال فرزند بیشتر از سهم مادر نیست.
  2. کلاله مادری یعنی برادر و خواهری میت که به اندازه مساوی ارث می برند نه با تفاوت بطوری که خواهر مادری میت معادل سهم برادر او ارث می برد نه کمتر از آن.

مواردی که زن کمتر از مرد ارث می برد مانند: دختر که از پسر و کلاله پدری و مادر یعنی برادر و خواهر پدری و مادری میت که در این صورت زن (یعنی خواهر میت)نصف سهم مرد(یعنی برادر میت) ارث می برد.

مواردی که سهم  زن بیشتر از سهم مرد می باشدمانند: موردی که میت غیر از پدر و دختر وارث دیگری نداشته باشدکه در اینجا پدر یک ششم و دختر بیش از آن می برد و همچنین میتی دارای نوه باشد و فرزند های او در زمان حیات وی مرده باشند که در اینجا نوه پسری سهم بیشتر ونوه دختری سهم کمتری می برد.

 

دیوان عدالت اداری

دیوان عدالت اداری - حکیم صدرا

دعاوی مربوط به دیوان عدالت اداری از مهم ترین دعاوی دپارتمان اداری می باشد.

راهنمای طرح داد خواست در دیوان عدالت اداری

  1. دادخواست:
    ۱-۱بر اساس ماده ۱۶ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری رسیدگی در شعب دیوان مستلزم تقدیم داد خواست مخصوص است که تهیه فرم مزبور از طریق دفاتر پستی سراسر کشور یا دانلود از پایگاه اطلاع رسانی  دیوان میسر است.
    ۱-۲ تکمیل فرم دادخواست به زبان فارسی به شرح  ذیل است:
  2. مشخصات شاکی: وکیل (وفق ماده ۱۸ قانون دیوان )
    ۲-۱ اشخاص حقیقی: نام، نام خانوادگی، نام پدر، تاریخ تولد، کدملی، شغل، تابعیت واقامتگاه (نشانی کامل شامل: نام استان-نام شهر-میدان-خیابان-کوچه-شماره پلاک منزل-پلاک میبایست دقیق باشد به طوریکه بین اعداد ۲و۳ و یا ۰و۵ -۶و ۴ اشتباه نشود.)
    – شاکی می تواند علاوه بر نشانی پستی، نشانی پست الکترونیکی یا شماره تلفن همراه یا نمابر خود را اعلام نماید.
    ۲-۲ اشخاص حقوقی: (حقوق خصوصی)نام، شماره ثبت، اقامتگاه اصلی، شماره تلفن تماس و (کد ملی صاحبان امضاء اوراق و اسناد تعهد آور طبق آگهی آخرین تغییرات در روزنامه رسمی)
    ۲- ۳ارائه آگهی ثبت شرکتها در روزنامه رسمی منضم به آخرین تغییرات آن برای شرکت ها، پروانه تولیدی معتبر برای کارگاه ها و پروانه کسب معتبر برای کسبه الزامی است.
    ۲-۴ درصورت عدم درج آگهی ثبت در روزنامه رسمی ارائه اساسنامه برای موسسات و نهادهای خصوصی الزامی است.
  3. مشخصات وکیل دادگستری (در صورت دارا بودن):
    ۳-۱ نام ونام خانوادگی و اقامتگاه وکیل یا قائم مقام و یا نماینده قانونی شاکی.
    ۳-۲هرگاه دادخواست توسط وکیل یا قائم مقام ویا نماینده قانونی شاکی تقدیم شده باشد باید رونوشت مثبت سمت دادخواست دهنده نیز ضمیمه گردد.
    ۳-۳توضیح اینکه: شاکی می تواند به وکلای پایه یک دادگستری وکالت بدهد و لازم است در وکالتنامه رسمی تنظیمی حدود اختیارات وکیل، زمان و مدت وکالت، موضوع وکالت در طرح شکایت دردیوان عدالت اداری و یا پیگیری آن و نیز وکالت در پس گرفتن شکایت یا انصراف از شکایت به روشنی وشفافیت کامل آمده باشد.
    تبصره: کارآموزان وکالت با معرفی وکیل و سرپرست می توانند وکالت نمایند.
    همچنین کسانی که به عنوان وکیل، نماینده قانونی، ولی، وصی،  قیم یا مدیرعامل شرکت بخش خصوصی و شخص ثالث میخواهند اقامه دعوی نمایند بایستی حتماً مدارک نشان دهنده سمت خود را به صورت مصدق به ضمیمه دادخواست ارسال نمایند.
  4. مشخصات طرف شکایت:
    ۴-۱ نام و نام خانوادگی، سمت و نشانی دقیق محل خدمت مأمور دولت در صورت امکان.
    ۴-۲نام کامل دستگاه طرف شکایت (دستگاه های موضوع ماده ۱۰ قانون دیوان عدالت اداری).
  5. موضوع شکایت وخواسته:
    موضوع شکایت و خواسته می بایست صریح و منجز باشد. حتی الامکان از طرح خواسته های متعدد در ضمن یک دادخواست که با یکدیگر ارتباط ندارند خودداری فرماییدوکیل (ماده ۳۱ قانون دیوان)
  6. شرح شکایت:
    از نوشتن متن های طولانی اجتناب شود و مطالب چکیده و غیر مبهم و عاری از خط خوردگی و غلط املایی باشد و حتما پس از حروف چینی تصحیح گردد.
    ۶-۱ امضاءیا اثر انگشت شاکی:یاوکیل یا قائم مقام و یا نماینده قانونی وی و یا امضاء و مهر شخص حقوقی ذیل دادخواست.
  7. مدارک ودلایل مورد استناد:
    ۷- ۱دادخواست و کلیه مدارک و ضمائم پیوستی باید به تعداد طرف شکایت بعلاوه یک نسخه باشد.
    ۷-۲برابر ماده ۲۰ قانون رونوشت یا تصویر خوانا و گواهی شده اسناد و مدارک مورد استناد پیوست داد خواست شود و تصویر رونوشت مدارک باید به وسیله دبیر خانه یا دفاتر شعب دیوان یا دفاتر اداری مستقر در مراکز استانها و یا دفاتر داد گاههای عمومی دفاتر اسناد رسمی یا وکیل شاکی یا واحد های دولتی و عمومی تصدیق شود و در صورتی که در خارج از کشور تهیه شده باشد مطابقت آن با اصل باید در دفتر یکی از سفارتخانه ها یا کنسولگریها یا دفاتر نمایندگی های جمهوری اسلامی گواهی شود و در صورتی که تصدیق مدارک از سوی شاکی ممکن ناشد یا شاکی نتواند تصویری از آنها را ارایه نماید ذیل داد خواست ذکر نماید تا برابر تبصره ۲ ماده فوق اقدام گردد.
    ۷-۳- تصویر شناسنامه وکارت ملی
    تذکر: کلیه مدارک و ضمائم قبل ازتحویل به دیوان به صورت حضوری و غیر حضوری، تفکیک و هر دسته پیوست یک برگ دادخواست گردد.
  8. هزینه دادرسی(ماده۱۹دیوان)
    ۸-۱ الصاق ۰۰۰/۱۰۰ هزار ریال تمبر دادگستری بر روی صفحه اول داد خواست اصلی در مرحله بدوی و دویست هزار ریال بر روی داد خواست تجدید نظر خواهی الزامیست .
    ۸-۲ هزینه تصدیق هر یک از مدارک و اوراق پیوستی دو هزار ریال تمبر داد گستری بوده وکه بایستی بر روی آنها الصاق گردد.
  9. مهلت تقدیم داد خواست:موضوع بند دو ماده ۱۰ قانون دیوان عدالت اداری
    مهلت تقدیم دادخواست راجع به آرا و تصمیمات قطعی مراجع اداری برای اشخاص داخل کشور سه ماه و برای افراد مقیم خارج کشور ۶ ماه از تاریخ ابلاغ رأی یا تصمیم قطعی مرجع مربوط مطابق قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی است. مراجع مزبور مکلفند دررأی یاتصمیم خودتصریح نمایند که رأی یا تصمیم آنها ظرف مدت مزبور در دیوان قابل اعتراض است . در مواردی که ابلاغ واقعی نبوده و ذینفع ادعای عدم اطلاع از آنرا بنماید شعبه دیوان در ابتدا به موضوع ابلاغ رسیدگی و در مواردیکه به موجب قانون سابق اشخاصی قبلا حق شکایت در مهلت بیشتری را داشته اند مهلت مذکور ملاک محاسبه است(تبصره ۲ ماده ۱۶ قانون دیوان )
  10. پس از تنظیم دادخواست وضمایم میبایست به وسیله پست سفارشی به دبیر خانه دیوان یا دفاتر اداری آن مستقر در استانها تحویل و یا به پست الکترونیکی به دیوان ارسال شود. تاریخ ثبت داد خواست در دبیر خانه و یا ارسال از طریق پست الکترونیکی و یا تسلیم آن به پست سفارشی ،تاریخ تقدیم داد خواست محسوب خواهد شد.(وفق ماده ۲۳ قانون دیوان).
  11. در صورت مراجعه حضوری به دبیر خانه مرکزی دیوان در تهران_ به نشانی ظلع جنوب غربی پارک شهر خیابان بهشت و یا دفاتر اداری دیوان در استانها واقع در مراکز استانها _رسید ۱۶رقمی رایانه ای،مشتمل بر تاریخ تقدیم داد خواست و نیز شعبه رسیدگی کننده از سوی دبیر خانه به شما تسلیم می شود که نگهداری رسید مشخصات پرونده تقدیمی به دیوان به منظور پیگیری از یا پایگاه اطلاع رسانی دیوان شعبه ضروری است و در صورتی که داد خواست را پستی ارسال نمایید می توانید با شماره ۵۱۲۰۰ تماس حاصل نموده ویا با ارسال پیامک به ۳۰۰۰۹۶۹۹ از شماره ۱۶ رقمی و رمز پرونده مطلع شوید.
  12. به سوال صدر داد خواست آبا تا کنون سابقه طرح شکایت در دیوان عدالت اداری را داشته اید؟ صادقانه پاسخ دهید.
  13. نکته دیگر درخواست صدور دستور موقت است چنانچه شاکی ضمن طرح شکایت خود یا پس از آن مدعی شود که اجرای اقدامات یا تصمیمات یا آراء قطعی یا خودداری از انجام وظیفه توسط اشخاص سبب ورود خسارتی می گردد که جبران آن غیرممکن یا متعسر است، می تواند تقاضای صدور دستور موقت نماید. چنانچه تقاضای صدور دستور موقت پس از طرح شکایت اصلی صورت گیرد باید تا قبل از ختم رسیدگی، به دیوان ارائه شود این درخواست مستلزم پرداخت هزینه دادرسی نیست

مدارک لازم جهت ارائه دادخواست به طرفیت شهرداری ها

  1. ارائه آراء کمیسیون ماده صد (بدوی و تجدیدنظر)
  2. ارائه گواهی قطعیت رای در مورد رای کمیسیون بدوی ماده صد که به آن اعتراض نشده باشد.
  3. ارائه تصویر مصدق تمام صفحات سند مالکیت -وکیل (نقل و انتقالات سند)
  4. تصویر کلیه صفحات پروانه ساختمان.

توجه: در سایر شکایات به طرفیت شهرداری باید رای صادره (توسط شهرداری یا کمیسیون مربوطه) مانند کمیسیون ماده ۷۷ ضمیمه شود.

مدارک لازم جهت ارائه دادخواست به طرفیت آموزش و پرورش

  1. درخواست هزینه سفر: ارائه احکام کارگزینی مربوط به نقل و انتقال شاکی(حکم کارگزینی مبدا ومقصد).
  2. موضوع اخراج از محل خدمت : حکم اخراج صادره با ابلاغیه رای به همراه حکم کارگزینی.
  3. درخواست تبدیل وضعیت استخدامی: آخرین حکم کارگزینی شاکی.
  4. کارکنان غیر ستادی وزارت آموزش و پرورش طرف شکایت خود را اداره کل استان محل خدمت یا استانی که آزمون استخدامی بر قرارنموده است قرار دهند.

مدارک لازم جهت ارائه دادخواست به طرفیت اداره کار و اموراجتماعی

  1. ارائه آراء هیات های تشخیص وحل اختلاف
  2. در صورتی که آراء هیات های تشخیص و حل اختلاف علیه شرکت، کارگاه تولیدی یا کسبه صادر شده باشد، ارائه روزنامه رسمی منضم به آخرین تغییرات برای شرکت ها، پروانه اشتغال یا تولیدی معتبر برای کارگاه ها و پروانه کسب معتبر برای کسبه الزامی است.

تذکر: در صورتی که رای هیات تشخیص به علت عدم اعتراض قطعی شده باشد ارائه گواهی قطعیت رای مذکور الزامی است.

مدارک لازم جهت ارائه دادخواست به طرفیت سازمان تامین اجتماعی

وکیل و مشاوره حقوقی دیوان عدالت اداری  گروه وکلای یاسا   ۸۷۱۳۲ – ۰۲۱

  1. درخواست سنوات بازنشستگی:
  2. حکم بازنشستگی
  3. مدارک پرداخت حق بیمه
  4. تصویر صفحه اول دفترچه بیمه

درخواست احتساب حق بیمه

  1. رای اداره کار، در صورتی که شاکی در شرکت های خصوصی شاغل بوده است.
  2. حکم کارگزینی در صورتی که شاکی در استخدام کشوری بوده است.
  3. مدارک پرداخت حق بیمه

 درخواست مستمری از کارافتادگی

  1. آراء کمیسیون های پزشکی (بدوی و تجدیدنظر)
  2. مدارک پرداخت حق بیمه
  3. مدارک کارگزینی

درخواست برقراری مستمری توسط وراث

  1. گواهی انحصار وراثت
  2. مدارک پرداخت حق بیمه توسط متوفی

درخواست برقراری مستمری قطع شده وراث

  1. مدارک پرداخت حق بیمه
  2. ارائه فیش حقوقی قبل از قطع مستمری
  3. گواهی انحصار وراثت

مدارک لازم جهت اعتراض به آراء هیئت های رسیدگی به تخلفات اداری

  1. تصویر مصدق رای قطعی بدوی و تجدیدنظر.
  2. مدارک استخدامی -وکیل (احکام کارگزینی).
تذکر: نیروهای نظامی و انتظامی در خصوص اعتراض به اخراج، باید حکم اخراج یا ابلاغیه حکم را به همراه حکم کارگزینی پیوست دادخواست نمایند.

مدارک لازم برای سایر موارد

  1. موضوعات مربوط به سازمان تعزیرات حکومتی: آراء بدوی و تجدیدنظر
  2. درخواست تبدیل وضعیت استخدامی (از قراردادی یا پیمانی به رسمی): حکم کارگزینی– سایر مستندات مربوطه
  3. اعتراض به آراء هیات های گزینش: آراء بدوی و تجدیدنظر
  4. اعتراض به عدم پذیرش قبول شدگان در آزمون استخدامی دستگاههای دولتی: آگهی آزمون استخدامی- مدارک شرکت در آزمون – مدارک قبولی در آزمون
  5. موضوعات مربوط به سازمان بازنشستگی کشوری: حکم بازنشستگی – سایر مستندات

موضوعات مربوط به کارکنان نظامی و انتظامی

  1. اعتراض به اخراج از محل خدمت : مدارک استخدامی – حکم اخراج یا ابلاغیه حکم به انضمام حکم کارگزینی
  2. مشاغل سخت وزیان آور: مدارک استخدامی – حکم اخراج یا ابلاغیه حکم به انضمام حکم کارگزینی
  3. درخواست فوق العاده حق اشعه: مدارک استخدامی – حکم اخراج یا ابلاغیه حکم به انضمام حکم کارگزینی
  4. اعتراض به آرای کمیسیون های اداری: مدارک استخدامی – حکم اخراج یا ابلاغیه حکم به انضمام حکم کارگزینی
  5. درخواست اعاده به خدمت: مدارک استخدامی – حکم اخراج یا ابلاغیه حکم به انضمام حکم کارگزینی
  6. درخواست نیروهای نظامی و انتظامی برای مشاغل سخت و زیان آور:
  7. حکم کارگزینی که در آن شغل یا تخصص شاکی قید شده باشد- مستندات استحقاق شاکی
  8. درخواست نیروهای نظامی و انتظامی درخصوص اشعه:
  9. حکم کارگزینی که در آن شغل یا تخصص شاکی قید شده باشد – مستندات استحقاق شاکی
  10. اعتراض نیروهای نظامی وانتظامی به آراء کمیسیون های اداری:
  11. آرای قطعی بدوی وتجدیدنظر- حکم کارگزینی که در آن رای کمیسیون مربوطه قید شده باشد- مستندات مورد شکایت
  12. درخواست اعاده به خدمت نیروهای نظامی و انتظامی: مدارک مربوط به علت قطع رابطه استخدامی – سایر مستندات
  13. گمرک: اظهار نامه – ضمانت نامه بانکی – سایر مدارک و مستندات
  14. کمیسیون تبصره ۲ بند ۳ ماده ۹۹ قانون شهرداری مستقر در استانداریها: رای کمیسیون – سایر مستندات
  15. سازمان سنجش آموزش کشور: آگهی آزمون- مدارک شرکت در آزمون وقبولی در آن- سایرمستندات
  16. اقدامات دانشگاه ها درخصوص عدم پذیرش قبول شدگان در مقاطع بالاتر از کارشناسی:
  17. آگهی آزمون – مدارک شرکت در آزمون و قبولی در آن (کارنامه)
  18. اعتراض به آراء کمیسیونهای مالیاتی: آرای قطعی بدوی و تجدیدنظر – سایر مستندات
  19. اعتراض به آراء کمیسیون نظارت وهیئت عالی نظارت اصناف: مدارک مربوط به عضویت – سایر مدارک
  20. اعتراض به تصمیمات کمیسیون تغییر کاربری اراضی در طرح هادی روستایی مصوب سال ۱۳۷۱:
  21. مصوبه کمیسیون – اسناد مالکیت – سایر مستندات
  22. اعتراض به نظر کمیسیون موضوع قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغها در خارج از محدوده قانونی شهر و شهرک ها:
  23. رای کمیسیون – مدارک مالکیت – سایر مستندات
  24. قانون توزیع عادلانه آب:
  25. اعتراض به نظر کمیسیون رسیدگی به صدور پروانه حفر چاه و قنات و مسائل حریمی:
  26. نظرکمیسیون – مدارک مالکیت – مستندات
  27. اعتراض به نظر هیات های سه نفری موضوع مادتین ۱۹ و۲۰ :
  28. رای هیات سه نفری – رای هیات پنج نفری – اسناد مالکیت – مستندات داشتن حقابه
  29. اعتراض به اعلام بستر و حریم رودخانه و نهر (طبیعی و سنتی) وسیل و مرداب و برکه طبیعی:
  30. آگهی مربوط – نظر کمیسیون ماده ۴ آئین نامه – مدارک مالکیت – سایر مستندات
  31. اعتراض به آراء کمیته فنی موضوع «آئین نامه نظارت بر تاسیس و فعالیت دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی»:
  32. رای کمیته فنی – پروانه – سایر مستندات
  33. اعتراض به نظر کمیسیون«درجه بندی و تغییر درجه تاسیسات ایرانگردی و جهانگردی»:
    آراء کمیسیون های بدوی و تجدیدنظر – پروانه مهمان خانه یا مهمان سرا- رای کمیسیون – مدارک استخدامی – سایر مستندات
  34. کمیسیون ماده ۱۶ رسیدگی به شکایات جانبازان:
  35. رای کمیسیون – مدارک استخدامی – سایر مستندات

تذکر: در تمام موارد فوق علاوه بر مدارک و مستندات مرقوم، رعایت شرایط عمومی جهت تشکیل پرونده ضروری است.

راهنمای طرح داد خواست اعاده دادرسی

داد خواست اعاده دادرسی در خصوص احکام قطعی با رعایت موارد مربوط به تنظیم داد خواست بدوی در این قانون با ذکر جهتی که موجب اعاده دادرسی شده است به  دبیر خانه و سپس به شعبه  صادر کننده رأی تقدیم می گردد و هزینه دادخواست برابر هزینه تقدیم داد خواست به شعب تجدید نظر دیوان می باشد و ورود به  آن به هیچ عنوان توسط شخص دیگری غیر از طرفین دعوی،وکیل یا قایم مقام و یا نماینده قانونی آنان ممکن نیست . و جهات اعاده دادرس به شرح ذیل است:

  • الف– حکم، خارج از موضوع شکایت صادر شده باشد.
  • ب- حکم به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد.
  • پ- در مفاد حکم، تضاد وجود داشته باشد.
  • ت- حکم صادر شده با حکم دیگری در خصوص همان دعوی و اصحاب آن، که قبلاً توسط همان شعبه یا شعبه دیگر صادر شده است، متعارض بوده بدون آن که سبب قانونی موجب این تعارض باشد.
  • ث- حکم، مستند به اسنادی باشد که پس از صدور، جعلی بودن و یا عدم اعتبار آنها به موجب حکم مراجع صالح قانونی ثابت شده باشد.
  • ج- پس از صدور حکم، اسناد و دلایلی به دست آید که دلیل حقانیت درخواست ‌کننده اعاده دادرسی باشد و ثابت شود اسناد و دلایل یاد شده در جریان دادرسی در اختیار وی نبوده است.
    مهلت تقدیم داد خواست در مورد بندهای «الف» تا «پ» ماده (۹۸)وکیل – این قانون، بیست روز از تاریخ ابلاغ رأی شعبه در خصوص بندهای «ت» تا «ج» ماده (۹۸) این قانون، بیست روز از زمان حصول سبب اعاده دادرسی می باشد.

جلب ثالث

مطابق ماده ۵۴ قانون هرگاه شاکی جلب شخص حقیقی و یا حقوقی دیگر ی غیر از طرف شکایت را به دادرسی لازم بداند می تواند به همراه داد خواست اولیه یا داد خواست جداگانه حداکثر ظرف سی روز پس از ثبت داد خواست اصلی ،تقاضای خود را تسلیم دبیر خانه دیوان نماید و طرف شکایت نیز می تواند ضمن پاسخ کتبی داد خواست خود را با موضوع فوق تقدیم نماید.

ورود ثالث

مطابق ماده ۵۵ این قانون چنانچه شخص ثالثی در موضوع پرونده مطروحه در شعب دیوان برای خود حقی قایل باشد یا در محق شدن یکی از طرفین خود را ذینفع بداند می تواند با تقدیم داد خواست به دبیر خانه و یا رعایت اصول دادرسی دیوان وارد دعوی شود.

اعتراض ثالث

وفق ماده ۵۷ این قانون ارا شعب دیوان که بدون دخالت فرد ثالث ذینفع صادر شده باشد در صورتیکه به حقوق این شخص خلل وارد شود ظرف دو ماه از تاریخ اطلاع از حکم قابل اعتراض می باشد.

راهنمای طرح داد خواست تجدید نظر خواهی از آرا شعب بدوی دیوان

کلیه آرا شعب بدوی دیوان از تاریخ اجرای این قانون به در خواست یکی از طرفین یا وکیل یل قایم مقام و یا نماینده قانونی آنها،قابل تجدید نظر خواهی در شعب تجدید نظر می باشد که اشخاص مقیم ایران می توانند ظرف ۲۰ روز و افراد مقیم خارج از ایران دو ماه از تاریخ ابلاغ با تقدیم داد خواست به دفتر شعبه صادر کننده رأی یا دبیر خانه یا دفاتر اداری دیوان تجدید نظر خواهی نمایند و داد خواست فوق باید روی برگه های مخصوص نوشته شود که در آن مشخصات و اقامتگاه تجدید نظر و شماره و تاریخ رای تجدید نظر خواسته شعبه صاد رکننده رای تجدید نظر خواسته و تاریخ ابلاغ رأی و دلایل و جهات تجدید نظر خواهی و سایر مواردیکه درداد خواست بدوی لازم و ضروری است، رعایت نمایند. (ماده ۶۵ قانون دیوان).

مشاوره حقوقی در دعاوی

مشاوره حقوقی در دعاوی - حکیم صدرا

در جهان گسترده امروزی و روابط اجتماعی توسعه یافته که در آن جریان دارد، هر شخص در طول زندگی خود با این روابط خواه ناخواه برخورد پیدا می کند.

جهت تنظیم و مدیریت این گونه روابط ، نظام حاکم بر جامعه قوانینی را مقرر می نماید. اطلاع از این گونه قوانین ، جهت برخورداری از زندگی اجتماعی بی دغدغه، لازم بوده و در صورت بی توجهی به آن عواقب جبران ناپذیری به وجودخواهد آمد ، و این بسیار مشخص است که در دنیای تخصصی اکنون، از لحاظ عقلی و منطقی ، ممکن نمی باشدکه هرفرد به کلیه ی اطلاعات حرفه های مختلف و تخصص های متنوع تسلط داشته باشد.

بنابراین مراجعه به متخصص در هر رشته ای یک امر بدیهی و عقلانی است. علم حقوق و قوانین حاکم بر آن نیز از این امر مستثنی نیست و اطلاع از قوانین و قواعد حاکم بر انواع روابط اجتماعی ضروری بوده و حفظ جان ، مال و حیثیت ما در گروی آگاهی از این قوانین می باشد. همین امر موجب شده که مشاوره حقوقی با وکلای برجسته و متخصص در موقعیت های گوناگون اجتماعی و فردی لازم و ضروری شود. اصولا علاوه بر نیاز مشاوره حقوقی برای انجام امور تجاری و اقتصادی و تنظیم انواع قرارداد ، در صور و حالات ذیل افراد نیاز به مشاوره حقوقی داشته تا جلوی تضعییع حقوق خویش را گرفته و حفظ منافع خود را تضمین نمایند.

 

۱- مشاوره حقوقی به منظور جلوگیری از وقوع مشکلات حقوقی:

در این خصوص، افراد نیازمند مشورت با مشاور حقوقی و یا یک وکیل دادگستری حرفه ای و متخصص جهت پیش گیری از وقوع مشکلات حقوقی در روابط فردی و اجتماعی خود هستند. افراد آینده نگر و دوراندیش به عنوان مثال در خصوص معاملات، مشارکت، ازدواج و سایر موضوعات و مسائل حقوقی (اعم از حقوق خصوصی یا کیفری) به منظور جلوگیری از وقوع مشکلات در آینده و آگاهی از جایگاه و موقعیت حقوقی خود، با وکلا و مشاوران کاردان به مشورت می پردازند و آرامش آتی خود را تضمین می کنند.

موسسه حقوقی حکیم صدرا ، با در اختیار داشتن وکلا و مشاوران برجسته و متخصص، با ارائه مشاوره حقوقی این نیاز افراد را پاسخ گفته و مراجعه کننده پس از مشاوره با یک وکیل خوب و کار آزموده و متخصص به کلیه حقوق، وظایف و تعهدات خود اشراف پیدا کرده و آینده ای بدون مشکل و دغدغه حقوقی را برای خویش فراهم می سازد.

 

۲- مشاوره حقوقی در مورد مسائلی که وقوع آنها محتمل بوده و افراد ، نیاز به مشاوره جهت به دست آوردن آمادگی و دانستن قدم بعدی خود، در خصوص مواجهه با شرایط و اوضاع و احوال پیش رو را دارند:

افرادی که احتمال وقوع موضوع و یا مسائل حقوقی را می دهند چه اینکه خود بخواهند در صورت نیاز اقامه دعوی نمایند و چه اینکه شخصی بخواهد علیه آنها اقامه دعوی نماید، با مشاوره حقوقی پیرامون موضوع و با کسب آگاهی و آمادگی حقوقی، با مسائل مواجه می شوند که در این حالت، هدف از انجام مشاوره حقوقی آگاهی از نحوه اقامه دعوی و یا شناخت نحوه دفاع از دعوی احتمالی و همچنین نحوه برخورد با مسائل حقوقی و نهایتا بی اثر نمودن و یا کم کردن آثار مشکلات مورد نظر است.

موسسه حقوقی حکیم صدرا ، این تضمین را به مراجعه کنندگان عزیز می دهد که در این حالت نیز پس از انجام مشاوره با وکلای برجسته این موسسه با کلیه جزئیات و راه حل های پیش رو آشنا شده و با اتخاذ تدابیر ارئه شده توسط وکیل متخصص موسسه، با پیروزی و موفقیت از وضعیت به وجود آمده فارغ خواهید شد.

 

۳- مشاوره حقوقی در موضوعات حقوقی به وجود آمده که هنوز اقدام قانونی پیرامون آن از سوی طرفین انجام نگرفته است:

با توجه به اینکه طرح دعوی نسبت به بعضی از موضوعات و مسائل حقوقی و یا کیفری مقید به زمان خاص می باشد (مثل مهلت طرح دعوا ، مهلت اعتراض به رای و …) و یا مواردی که دلایل اثبات دعوی در معرض نابودی و فقدان هستند و چنانچه دلایل، جمع آوری و یا تحصیل نشود امکان دسترسی به آنها وجود نخواهد داشت، لذا اقدامات سریع و مناسب و ضروری از اهمیت خاصی برخوردار می شود. از این جهت انجام مشاوره حقوقی در این موارد و اتخاذ تدابیر مناسب با توجه به اولویت ها ضروری بوده و دارای اهمیت بسیار می باشد.

موسسه حقوقی حکیم صدرا  با پیش بینی برنامه کاری منظم در خصوص حضور وکلای متخصص در حوزه های مختلف، این امکان را فراهم ساخته که در سریع ترین زمان ممکن مراجعه کننده محترم، بتواند با وکیلی مسلط و کار آزموده مشاوره نموده تا در سریع ترین زمان ممکن، مهمترین امور انجام شود.

 

۴- مشاوره حقوقی پیرامون موضوعات و مسائلی که در مراجع قضایی اعم از دادسراها و دادگاه ها در جریان بوده و تحت رسیدگی می باشد:

مطابق قوانین موضوعه، مسائل حقوقی علی الاصول فقط یک بار قابلیت طرح و اقامه را داشته و مگر موارد خاص و استثناء شده توسط قانونگذار ، در سایر موارد پس از صدرو حکم نهایی توسط دادگاه ، امکان بازگشت به وضعیت قبل از صدور حکم وجود نخواهد داشت. لذا ضروری است که اشخاص قبل از هر اقدامی با وکلای کارکشته مشورت کرده و اگر به هر دلیلی تمایل به معرفی وکیل و انجام امور توسط او را ندارند و مایل هستند خود مسائل حقوقی را پیش ببرند ، توصیه می شود حتما قبل از هر اقدامی با یک وکیل حرفه ای و متخصص مشاوره نمایند. در این خصوص انجام مشاوره پیرامون تنظیم دادخواست، شکواییه، لوایح مورد نیاز، اعتراض به نظر کارشناس، اعتراض به رای دادگاه (تنظیم دادخواست واخواهی، تجدید نظرخواهی و یا فرجام خواهی و اعاده دادرسی) ضروری است.

همچنین موسسه حقوقی حکیم صدرا ، در این خصوص بوسیله ی کادر مجرب حقوقی خود اقدام به خدمت رسانی می نماید و به کمک همکاری با وکلای متخصص آمادگی برای تنظیم هرنوع دادخواست، لایحه و ارائه مشاوره در خصوص چگونگی پیش بردن دعاوی حقوقی را دارد.

۵- مشاوره حقوقی پیرامون مطالعه پرونده در دادگاه توسط وکیل دادگستری:

اشخاص می توانند جهت اطلاع از سیر روند پرونده خود، با اعطای وکالت در مطالعه پرونده به وکیل دادگستری و با مشاوره حقوقی پس از مطالعه پرونده ، از جریان پرونده خود و نکات مثبت و یا منفی آن، اطلاع حاصل نمایند و از این طریق اقدامات بعدی خود را اتخاذ نمایند.

شایان ذکر است است که موارد فوق فقط نمونه هایی از موارد لازم برای مشاوره حقوقی بوده لذا با توجه به آنچه که در بالا گفته شد ، مشاهده می شود که مشاوره حقوقی نه تنها برای دعاوی حقوقی بلکه برای پیشبرد اهداف و خواسته های خود در ابعاد گوناگون زندگی اجتماعی یک اقدام ضروری و واجب می باشد. با توجه به این نیاز فوری و مهم، موسسه حقوقی با به خدمت گرفتن وکلای زبده و برتر و متخصص در گرایش های گوناگون حقوق و با تحصیلات تخصصی ، آماده ارائه خدمت و مرتفع کردن این نیاز اساسی شما می باشد. در هر زمان که احتیاج به مشاوره حقوقی وکالت را احساس کردید و آن را لازم دانستید، کافی است با شماره تماس های موسسه حقوقی تماس حاصل نمایید و یا به آدرس پست الکترونیکی اختصاصی موسسه بفرستید تا در اسرع وقت ، برای شما وقت ملاقات و مشاوره با یک وکیل کارآزموده و حرفه ای تعیین شود

داوری

داوری دعاوی - حکیم صدرا

داوری دعاوی

داوری عبارت است از رفع اختلاف فی مابین اصحاب دعوی از طریق واگذاری آن به حکمیت اشخاصی که طرفین دعوی آنها را به توافق خود انتخاب می‌کنند. قانونگذار جمهوری اسلامی ایران در مواد ۴۵۴ الی ۵۰۱ قانون آیین دادرسی مدنی باب هفتم به بحث درباره داوری پرداخته است. گاهی داور، شخصیت حقیقی است یعنی طرفین قرارداد فردی را به عنوان داور انتخاب و در متن قرارداد به آن اشاره می‌کنند و گاهی نیز به صورت شخصیت حقوقی است؛ یعنی شرکت یا مؤسسه‌ای را به عنوان داور تعیین می‌کنند.

نکته مهم در خصوص زمان انتخاب داور این است که انتخاب داور در هر مرحله‌ای اعم از زمان انعقاد قرارداد یا در زمان اجرای مفاد آن و حتی پس از طرح دعوی در دادگاه امکان‌پذیر است. از جمله محاسن ارجاع امر به داوری این است که انتخاب شیوه داوری برای حل و فصل اختلافات مالی، شراکتی و قراردادی کم‌هزینه‌ بوده و رعایت تشریفات اداری و آیین دادرسی مدنی در آن الزامی نیست و از طرفی ارتباط طرفین و تعامل آنان با داور یا داوران نیز بهتر صورت می‌گیرد. علاوه بر آن، بررسی موضوع از سوی داوران راحت‌تر و نتیجه آن نیز بهتر است و از اطاله دادرسی نیز جلوگیری می‌شود .

در میان مجموعه قوانین کشور از گذشته‌های دور موضوع داوری دارای اهمیت خاصی بوده و در ماده ۶ قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب مصوب ۱۳۷۳ اصطلاح قاضی تحکیم به کار رفته است. مراد از قاضی تحکیم کسی است که رضایت دارد تا از جانب شخص یا اشخاص در دعوا یا دعاوی معین که او در آن دخالت دارد، داوری کند.

درخی از دعاوی قابل ارجاع به داوری نیست. مقنن این استثنائات را در ماده ۴۷۸ قانون آیین دادرسی مدنی احصا کرده است. به عنوان مثال دعاوی مربوط به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب و دعاوی مربوط به ورشکستگی از این قبیل دعاوی هستند همچنین رسیدگی به امور کیفری نیز از صلاحیت داوری خارج است و باید در دادگاه‌ها طرح و رسیدگی شود .

نکته مهم در ارجاع امر به داوری این است که در حل و فصل اختلافات، داورانی انتخاب شوند که از مقررات داوری اطلاع کامل داشته باشد، در غیر این صورت داوری به مراتب طولانی‌تر و گران‌تر از رسیدگی در دادگاه خواهد بود. بنابراین توصیه می‌شود افراد از ارجاع داوری به افراد بی‌اطلاع مانند بنگاه‌های معاملاتی و اشخاص فاقد دانش حقوقی خودداری و حتی‌الامکان اختلافات خود را به داوری حقوقدانان با تجربه یا مراکز داوری سازمانی ارجاع کنند.

در بعضی اوقات متقاضی دریافت خدمات به دلایل زیر ممکن است بخواهد امورات اختلافی‌اش با طرف مقابل به صورت داوری و خارج از دادگاه انجام شود که به روش‌های زیر عمل می‌شود منوط به اینکه خواسته متقاضی مشمول طرح داوری باشد :

۱ـ‌ داوری و حکمیت مرضی‌الطرفین

۲ـ داوری و حکمیت از طریق شورای داوری

 اهم دلایل که متقاضی را ترغیب به امر داوری می‌کند به شرح زیر است :‌

الف) وجود رابطه قرابت نسبی یا سببی که برای حفظ این روابط متقاضی ترجیح می‌دهد از طرح موضوع در دادگاه خودداری نماید.

ب) تسریع در امر رسیدگی، ‌چون داوری تابع تشریفات آئین دادرسی مدنی نیست.

ج) امکان بحث و گفتگو و مذاکره در داوری به مراتب بیشتر از دادگاه است.

د) در داوری عموماً مصالحه و سازش می‌شود و طرفین هر دو راضی خواهند بود.

۱ـ داوری و حکمیت مرضی‌الطرفین : ‌در این روش پس از مراجعه متقاضی به مؤسسه برای پیگیری خواسته موضوع و حل و فصل آن از طرف مقابل دعوت به عمل می‌آورد و چنانچه طرف مقابل به دعوت پاسخ مناسب دهد و بتواند به مسئولین مؤسسه اعتماد کند هر دو طرف، مؤسسه را داور مرضی‌الطرفین خود نموده و پس از عقد قرارداد موضوع بررسی و منتج به صدور رأی می‌شود،‌ این رأی ممکن است مصالحه طرفین باشد که حکم گزارش اصلاحی محاکم را دارد و ممکن است حکم به محکومیت یک طرف به انجام امری باشد که در حکم آراء صادره محاکم حقوقی است  و لازم‌الاجرا می‌باشد.

۲ـ‌ داوری و حکمیت از طریق شورای داوری : ‌در صورتیکه طرفین دعوی به داور مرضی‌الطرفین توافق ننمایند می‌توانند هر طرف یک نفر داور معرفی نمایند و داوران نیز به اتفاق یک نفر را به عنوان داور سوم ( سرداور ) معرفی خواهند کرد،‌ پس از آن شور داوری آغاز و اظهارات طرفین صورتجلسه و مدارک مثبته آنان خواسته می‌شود، سپس داوران وارد شور شده و حکم خود را در ماهیت دعوی صادر می‌کنند در اینصورت رأی اکثریت داوران مناط اعتبار  بوده و لازم‌الاجرا است.

 شرایط داوری

در صورت بروز اختلاف و نزاع، اشخاص تحت شرایط زیر می‌توانند منازعه را به داوری ارجاع دهند:

  1. طرفین اهلیت اقامه دعوا را داشته باشند .
  2. طرفین بر ارجاع امر به داوری تراضی کنند؛ این دو مورد در ماده ۴۵۴ قانون آیین دادرسی مدنی ذکر شده است.

حال باید گفت داور باید صفات قاضی را داشته باشد لذا طبق ماده ۴۶۹ قانون آیین دادرسی مدنی، اشخاص زیر نمی‌توانند به سمت داور معین شوند مگر با تراضی طرفین :

  • کسانی که سن آنان کمتر از ۲۵ سال تمام باشند .
  • کسانی که در دعوی یا اختلاف ذی‌نفع باشند.
  • کسانی که با یکی از اصحاب دعوی قرابت سببی یا نسبی تا درجه دوم از طبقه سوم داشته باشند .
  • کسانی که خود یا همسرانشان وراث یکی از طرفین باشند.
  • کسانی که قیم یا کفیل یا وکیل یا مباشر امور یکی از اصحاب دعوی هستند یا یکی از اصحاب دعوی مباشر امور آنان باشد.
  • کسانی که با یکی از اصحاب دعوی یا با اشخاصی که قرابت نسبی یا سببی تا درجه دوم از طبقه سوم دارند، در گذشته یا حال دادرسی کیفری داشته باشند .
  • کسانی که خود یا همسرانشان یا یکی از اقربای سببی یا نسبی تا درجه دوم از طبقه سوم او با یکی از اصحاب دعوی (اختلاف) یا زوجه یا یکی از اقربای نسبی یا سببی تا درجه دوم از طبقه سوم او دادرسی مدنی دارند .
  • کارمندان دولت در حوزه مأموریتشان .

در خصوص اشخاص بالا در صورت تراضی طرفین اصحاب دعوی می‌توان آنان را به سمت داوری انتخاب کرد. اما اشخاص زیر را طبق ماده ۴۶۶ قانون آیین دادرسی مدنی هر چند با تراضی طرفین نمی‌توان به عنوان داور انتخاب کرد :

  1. اشخاصی که فاقد اهلیت قانونی (محجورین اعم از صغیر، مجنون، سفیه و ورشکسته) هستند .
  2. اشخاصی که به موجب حکم قطعی دادگاه از داوری محروم شده ‌اند .
  3. اشخاصی که بر اثر حکم قطعی دادگاه امکان انجام دادرسی را ندارند.

علاوه بر موارد مذکور، ماده ۴۷۰ قانون آیین دادرسی مدنی، کلیه قضات و کارمندان اداری شاغل در محاکم قضایی را از داوری منع کرده است. این امر شامل قضات و کارمندان در حال تعلیق از خدمت و کارمندان و قضات در حوزه‌های قضایی دیگر نیز می‌شود اما کارمندان شاغل در دستگاه دیگر یا بازنشسته دادگستری و همچنین کارکنان قراردادی و روزمزد از قاعده مذکور در ماده فوق‌الذکر مستثنی هستند. نکته قابل ذکر در این زمینه این است که کارمند اداری مذکور در ماده تنها کارمندان شاغل در محاکم دادگستری است.